فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی: خوارج - جلد 5 صفحه 247

صفحه 247

دوم:کلمۀ نفاق در تاریخ اسلام اثر خاصی دارد.در عصر پیامبر،تعدادی از مردم که در ظاهر ایمان آورده بودند ولی قلبهای آنها با ایمان استوار نگشته بود،به این عنوان شهرت یافتند.قرآن آنها را نکوهش نمود و بعضی از آنها را رسوا ساخت و به عذاب دردناک در دنیا و آخرت وعیدشان داد.از آن وقت اینها به این نام معروف و مشهور گشتند.خداوند متعال فرمود: «اَلْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ » (1)

این شهرت به حدی رسید که کلمۀ نفاق و منافق علامت آنها شد که اگر گاهی به کار می رفت به آنان انصراف می یافت.

اشکال در این جا اشکال لغوی و اختلاف در آن،لفظی است و نتیجه این می شود که اگر کسی بر معصیت الهی اصرار ورزید به همان کیفری مجازات می شود که کافر بدان کیفر،مجازات می شود.اما رفتار مسلمانان با کسی که در امر خدا راه فسق در پیش گرفته یا در دین خدا نفاق ورزیده یا نعمتهای خدا را کفران نموده است رفتار با گناهکار بی مبالاتی است که باید او را ارشاد نمود تا به دین خدا بازگردد و از فرامین الهی متابعت نماید و از لجاجت و عناد با خدا و پیامبر دست بردارد و اگر او همچنان به گناه ادامه داد و تکبر ورزید و مغلوب شیطان گردید تبری از او واجب می شود. (2)

بررسی:

اولا:محکّمۀ اولی از کفر جز خروج از دین چیزی اراده نمی کردند و به امیر المؤمنین می گفتند:از کفرت توبه کن و او در جوابشان می فرمود:آیا پس از ایمان به خدا و جهاد در کنار پیامبر خدا،خود را کافر بدانم.اگر چنین کنم،گمراه شده ام و از هدایت یافتگان


1- 1) -توبه:67« [1]مردان منافق و زنان منافق از یکدیگرند.به منکر توصیه می کنند و از معروف باز می دارند و از انفاق،دستانشان را باز می گیرند.آنان خدا را فراموش کرده و خداوند آنها را فراموش کرده است همانا منافقان، فاسقانند.»
2- 2) -علی یحیی معمر:الاباضیه فی موکب التاریخ،الحلقه الاولی 89-92.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه