فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی: خوارج - جلد 5 صفحه 30

صفحه 30

هستی؛این اولین مصیبت ما از تو نیست.ما را از تو مصیبتهاست.

علی(علیه السّلام)و یاران حرکت کردند تا به«ذیقار»رسیدند.در آنجا علی(علیه السّلام) فرزندش،حسن و عمار یاسر را برای بسیج مردم به طرف کوفه فرستاد و آنها با هفت هزار نفر و به روایتی با شش هزار و پانصد و شش نفر از مردم کوفه که در بین آنها مالک اشتر نیز حضور داشت،بازگشتند.

علی به بصره رسید و به مخالفان پیام داد و آنها را از جنگ بر حذر داشت.آنها جز به جنگ راضی نشدند.

در آستانۀ جنگ خونین جمل رسیدیم.قبل از وارد شدن به جزئیات آن،لازم است به نکاتی که از مطالب گذشته استفاده می شود،اشاره نماییم و آنگاه بر حسب اقتضای مقام،به اصل موضوع بپردازیم. (1)

1-طلحه و زبیر از روی میل و رغبت بیعت نمودند اما هنوز اندک زمانی نگذشته بود که به خاطر دستیابی به مال و مقام دنیا به سراغ علی آمدند و از او خواستند که بعضی کارها را بدانها بسپارد و در همان حال،هوای فرمانروایی کوفه و بصره را در سر می پروراندند.اما دیانت علی مانع از اجابت آنان شد زیرا آنان صلاحیت آنچه را که خواسته بودند،نداشتند.آنان پیش از شعله ور شدن آتش جنگ این عدم صلاحیت را با نقض بیعت و ترغیب مردم به بیعت شکنی و کشتن گماشتگان بی گناه و نگهبانان بیت المال به اثبات رساندند که سرانجام،کار به ریختن خون هزاران مسلمان منتهی شد.

اینها همه نشانگر آن است که پایداری علی(علیه السّلام)در برابر خواستۀ آنان امر پسندیده ای بود و خدا و پیامبرش بدان راضی بودند و برای او جز خشنودی پروردگار و اجابت پیامبرش چیزی مطرح نبود.

2-ابو موسی اشعری که در قضیۀ تحکیم،کارها را به ضرر علی پایان داد،از همان اول به خلافت امام راضی نبود و برای او بیعت نگرفت مگر آنگاه که مردم بر او رو آوردند و او را ناچار به اخذ بیعت کردند.وقتی هم که امام او را به بسیج مردم فرمان


1- 1) -مسعودی:مروّج الذهب 104/3.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه