فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی: خوارج - جلد 5 صفحه 34

صفحه 34

ما بنی ضبّه یاران شتریم.شیخ ما را به ما برگردانید همان ما را بس است.

ما برای عثمان با سر نیزه عزاداری می کنیم و مرگ نزد ما شیرینتر از عسل است.

هفتاد دست از بنی ضبّه از جمله دست کعب بن سعد قاضی در پیشاپیش شتر قطع شد.

دست هرکدام که قطع می شد و بر زمین می افتاد،دیگری مهار شتر را می گرفت.از بس که تیر بر هودج نشسته بود هودج مانند خارپشت شده بود تا آنکه شتر پی شد.وقتی شتر افتاد و هودج بر زمین قرار گرفت،محمد بن ابو بکر نزدیک آمد و دستش را داخل هودج برد.عایشه پرسید:«تو کیستی؟»گفت:برادرت.امیر المؤمنین می پرسد آیا صدمه ای به تو نرسیده است؟گفت:«آسیبی به من نرسیده مگر تیری که آنهم مهم نیست.»آنگاه امام آمد و بر سر او ایستاد و با چوبی بر هودج زد و گفت:یا حمیرا!آیا رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)تو را به این کار فرمان داده بود؟آیا به تو نفرمود در خانه ات بمانی؟به خدا سوگند در حقت انصاف روا نداشتند آنهایی که تو را بیرون آوردند و زنان خود را در پرده نگه داشتند.به برادرش،محمد گفت که او را به خانۀ صفیه دختر حارث بن طلحه ببرد و او نیز چنین کرد.

وقتی جنگ ابزار خود را بر زمین گذاشت،علی(علیه السّلام)عایشه را برای رفتن به مدینه آماده نمود.عایشه به امام گفت:«دوست دارم همراه تو باشم و در جنگ با دشمنانت تو را همراهی نمایم.»امام فرمود:«برگرد به خانه ای که رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)تو را در آنجا ترک گفت.»سپس از امام خواست که خواهرزاده اش،ابن زبیر را امان دهد.

امام هم او را امان داد.آنگاه با حسن و حسین دربارۀ مروان حرف زد.امام او را هم امان داد و نیز ولید بن عقبه و فرزند عثمان و سایر بنی امیه و تمامی مردم را امان داد و در همان روز جنگ اعلام نمود هرکس سلاحش را بر زمین بگذارد،در امان است و هر کس به خانه اش بازگردد،در امان است.

جنگ در موضعی به نام«خریبه»و در روز پنج شنبه،دهم جمادی الآخر سال 36 هجری به وقوع پیوست و امام در این روز برای مردم بصره خطبه ای ایراد نمود.

در این جنگ پنج هزار نفر از یاران علی(علیه السّلام)و سیزده هزار نفر از پیروان جمل

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه