فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی: خوارج - جلد 5 صفحه 82

صفحه 82

احتجاج می کرد و آنها در برابر قرآن جوابی نداشتند.

تعجب اینجاست که آنها حکمیّت را خلاف کتاب و سنت می دانستند و پذیرش آن را کفر تلقی می کردند،با این همه اصرار داشتند که امام نتیجۀ حکمیّت را بپذیرد و چون حکمان او را از حکومت عزل کرده بودند باید او هم کناره گیری می کرد.بین مبدأ و نتیجه تناقض آشکاری هست.حکمیّت نزدشان کفر و الحاد است ولی پذیرش نتیجۀ آن عین توحید و دینداری است.اینها همه نشانگر کوردلی و نافهمی آنهاست.

امام تنها به فرستادن پسر عمش بسنده نکرد بلکه خود به این امر مهم اقدام نمود.

او خود به حروراء رفت و آنها را مورد خطاب قرار داد و گفت:آیا به یاد نمی آورید که وقتی آنان قرآنها را علم کردند به شما گفتم این نیرنگ است و برای متزلزل کردن سپاه است.اگر آنها می خواستند حکم قرآن را بپذیرند پیش من می آمدند و درخواست حکمیّت می کردند؟آیا می دانید که ناراضی تر از من به حکمیّت،کسی نبود؟

گفتند:درست می گویی.فرمود:مگر نه آنکه شما مرا وادار نمودید تا آن را بپذیرم اما من پس از پذیرش شرط کردم که رأی حکمان وقتی نافذ است که به حکم خدا حکم کرده باشند و وقتی مخالف حکم خدا حکم کنند من و شما تعهدی نسبت به آن نداریم و شما هم می دانستید که حکم خدا به نفع من است؟گفتند:آری به خدا سوگند(چنین است).راوی می گوید:در این وقت ابن کواء نیز همراه آنان بود(و او می گوید:این گفتگو قبل از کشته شدن عبد الله بن خباب به دست آنها بود.او را بعدا در«کسکر»سر بریدند).آنها گفتند:تو با رأی ما دربارۀ دین خدا حکم کردی و ما هم اعتراف می کنیم که با این رأی کافر شدیم اما حالا توبه کرده ایم.پس تو هم مانند ما به کفرت اقرار و سپس توبه کن تا همراه تو به طرف شام حرکت کنیم.امام فرمود:مگر نمی دانید که خداوند در اختلاف زن و شوهر به حکمیت فرمان داد و فرمود: «فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها» (1)و نیز دربارۀ صیدی نظیر خرگوش که توسط محرم شکار شده و ارزشش برابر نصف درهم باشد،فرمود: «یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ ».


1- 1) -نساء:35« [1]یک نفر از طرف زن و یک نفر از طرف مرد به عنوان حکم بین آنها تعیین کنید.»
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه