مذاهب صفحه 1340

صفحه 1340

اولین شان و اولین منصبی که پیامبر(ص ) از طرف خداعهده دار بود و عملا متصدی آن بود, بیان احکام و تبلیغ دستور الهی بود: ((مااتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا, آنچه پیامبر(ص ) برایتان آورده بگیرید و آنچه نهی کرده رها کنید)).(1)

منصب دیگری که پیامبر اکرم (ص ) متصدی آن بودند, منصب قضاست . او قاضی میان مسلمانان بود. از آنجا که قضاوت منصبی الهی است , تنها کسی که از طرف خداونداذن داشته باشد, می تواند متکفل آن شود.(2) این منصب بنا به نص قرآن کریم , به پیامبر اسلام (ص ) تفویض شده است .(3) پس رسول اکرم (ص ) از جانب خداوند حق داشت که در اختلافات میان مردم قضاوت کند.

سومین منصبی که به پیامبر(ص ) تفویض شده بود, ریاست عامه بود. او رئیس و رهبراجتماع مسلمانان بود, به تعبیر دیگر, مدیر و پیشوای اجتماعی مردم بود. آیه شریفه : ((اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم , از خدا و پیامبر وصاحبان امر پیروی

کنید))(4) ناظر به همین جهت است .طبیعی است که در هر یک از مناصب مذکور, دستورات پیامبر متفاوت است , در جایی که پیامبر(ص ) احکام الهی را بیان می کند, پیامبر(ص ) فقط و اسطه ابلاغ بوده و ازخود هیچ گونه اختیاری ندارد: ((و ما علی الرسول الا البلاغ , بر پیامبر جز رساندن پیام نیست )).(5) یا مثلا نماز را چنین بخوانید و روزه را چنان بگیرید.یا آنجا که میان مردم قضاوت می کند, قضاوتش بر مبنای حکم جزئی که از طرف خداونددر هر مورد رسیده نیست , بلکه طبق موازین کلی قضای اسلامی بین آنها قضاوت می کندو اینطور نیست که مثلا جبرئیل به پیامبر وحی کند که حق با کدام یک از طرفین دعوا است (البته حساب موارد استثنایی جداست ), یا زمانی که پیامبر(ص ) به حکم اینکه رهبر اجتماع است , اگر فرمانی دهد غیر از فرمانی است که تنها وحی الهی را ابلاغ می کند, بلکه خداوند به او اختیار چنین رهبری ای را داده و این حق رابه او واگذار کرده و او هم به حکم اینکه رهبر است , عمل می کند و در اموری که مربوط به این شان است , پیامبر گاهی مشورت هم می کند, چنان که در جنگهای خندق ,بدر و احد مشورت کرد, در حالی که در حکم الهی نمی توان مشورت کرد.در نظر شیعه , امام و جانشین پیامبر(ص ) هم این سه منصب را از طرف خداوند دارد,یعنی امام هم بیان کننده احکام الهی است و هم منصب قضا از طرف خداوند به اوتفویض شده و هم پس از

پیامبر(ص ) رهبری اجتماع مسلمانان به او واگذار شده است ,اما تنها تفاوتی که در منصب اول (بیان حکم الهی ) میان پیامبر(ص ) و امام (ع )هست , این است که پیامبر(ص ) مستقیما و توسط وحی , احکام الهی را اخذ کرده و به مردم می رساند, ولی ائمه (ع ) احکام الهی را از پیامبر گرفته اند, یعنی از پیامبربه علی (ع ) و از علی (ع ) به امام بعد و از هر امامی به امام بعد رسیده است .در این منصب شیعه هم همانند سایر فرقه های مسلمان حق تشریع (قانون گذاری احکام شرعی ) را تنها خاص خداوند دانسته است و حتی پیامبر(ص ) را هم دارای مقام تشریع نمی داند, چه رسد به جانشینان او.مرحوم سید محسن امین از علمای بزرگ تشیع می گوید: تشریع از دیدگاه تشیع تنهااختصاص به خداوند دارد و پیامبر(ص ) هم دارای چنین منصبی نیست , تا چه رسد به امام (ع ). پس پیامبر(ص ) به واسطه وحی الهی , احکام شرع را از خداوند می گیرد ونمی تواند از جانب خود حکمی را تشریع کند. چنان که قرآن می فرماید:((ان هو الا وحی یوحی (6) ((آنچه پیامبر (در مقام بیان حکم الهی ) می فرماید تنها وحی است که براو نازل شده است )).درباره امام (ع ) نیز همین گونه است , یعنی امام احکام الهی را فقط از پیامبر(ص )اخذ کرده و نمی تواند از جانب خود حکمی صادر کند. و امام تنها ناقلی است که حکم الهی را نقل می کند.(7) درباره نسخ هم همین گونه است , زیرا

نسخ در واقع یکی ازمصادیق تشریع است و اگر در موردی به دلیلی قطعی برخورد کنیم که مقتضای آن نسخ باشد, تنها به این معنا می تواند باشد که این حکم از طرف خدا بوده و توسطپیامبر(ص ) به امام (ع ) گفته شده است و امام (ع ) هم در این جهت تنها نقش اعلام ونقل حکم را دارد, نه اینکه از جانب خود حکم نسخ را صادر کرده باشد.

برخی گفته اند اگر شان نزول آیه 55 از سوره مائده , بخشیدن انگشتر به فقیر ازسوی علی علیه السلام باشد , لازم می آید که بخشش انگشتر زکات باشد . در حالیکه مسلم است که بخشش انگشتر از موارد زکات نیست .

پرسش

برخی گفته اند اگر شان نزول آیه 55 از سوره مائده , بخشیدن انگشتر به فقیر ازسوی علی علیه السلام باشد , لازم می آید که بخشش انگشتر زکات باشد . در حالیکه مسلم است که بخشش انگشتر از موارد زکات نیست .

پاسخ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه