مذاهب صفحه 17

صفحه 17

امام حسین(ع) به معاویه نوشت: ای معاویه! تو «زیاد» را بر عراق حاکم کردی، در حالی که او دست و پای مسلمانان را قطع و چشمانشان را کور می کرد و آن ها را بر شاخه های نخل به دار می آویخت. تو به او نوشتی که هر کس بر دین علی است او را بکش و او نیز به دستور تو آن ها را کشت و به امر تو مثله کرد(به تاریخ تشیع در ایران، جعفریان، ص 39 به نقل از طبقات و انساب الاشراف مراجعه شود).

امام باقر(ع) فرمود: همیشه ما را تحقیر می کنند، ما مورد ظلم و ستم هستیم، ما را تبعید می کنند، از حقوق خودمان محروم می سازند و می کشند. ما بر خون خود و دوستانمان تأمین نداریم. شیعیان ما را کشتند، دست و پایشان را قطع کردند، نام هر کس در زمره ی اصحاب ما برده می شد، زندانی می گردید، یا مالش غارت می شد یا خانه اش را ویران می ساختند. این بلا همچنان بود تا زمان عبیداللّه بن زیاد. پس از او حجاج آمد. حجاج شیعیان بسیاری را کشت، بهتر از این بود که او را شیعه ی علی معرفی کنند(به صفحه 40 تاریخ تشیع مراجعه شود).

خوارزمی در نامه ای که به شیعیان نیشابور نوشته، به بهترین شکل این مظلومیت را ترسیم کرده است. او می نویسد: هیچ شهری از شهرهای کشور اسلامی نیست، مگر آن که علوی مظلومی به شهادت رسیده و بنی امیه و بنی عباس در قتل او شریک اند

و عدنانی و قحطانی بر آن متفق اند. معاویه حجر بن عدی کندی و عمرو بن حمق خزاعی را بعد از آن که قسم های مؤکد و عهدهای شدید کرده بود، به شهادت رساند. و زیاد بن سمیه هزاران نفر از شیعیان بصره را اعدام کرده و بیشترین اسیر و زندانی را از آنان داشت. او بنی هاشم را به بازی گرفته بنی فاطمه را تهدید می کرد و شیعیان علی را می کشت و آثار اهل بیت رسول اللّه را محو می نمود(تاریخ تشیع در ایران، ص 41).

پاسخ(قسمت دوم)

منصور خلیفه ی عباسی، محمد بن ابراهیم بن حسن را که یکی از سادات بود، احضار کرد و به او گفت: تو را به شکلی خواهم کشت که تاکنون کسی را آن گونه نکشته ام. پس از آن دستور داد محمد را خواباندند و بر بدن او ستونی را ساختتد و محمد در زیر آن ستون جان داد(الشیعه و الحاکمون، ص 147).

حالا شما بیندیشید و بگوئید که آیا همه کس می تواند راه علی و خاندان علی(ع) را برود؟ آیا هر کسی می تواند تحمل این شکنجه ها، زندان ها و کشتارها را داشته باشد؟ آیا هر کسی می تواند مانند حسین بن علی و یارانش در برابر حکومت باطل یزید قد علم کند و با آن درافتد؟ به طور طبیعی، روندگان این راه نمی توانند، زیاد باشند، چون تحمل سختی از هر کسی برنمی آید.

4 پیامبر اسلام(ص) سیزده سال در مکه مردم را به اسلام دعوت کردند و در این مدت تعداد کمی مسلمان شدند. دشمنان پیامبر تصمیم به کشتن آن حضرت گرفتند، پیامبر نتوانستند بیش از آن در مکه بمانند و به مدینه هجرت کردند. دشمنان پس از هجرت نیز از

آن حضرت دست برنداشتند و با او مبازره کردند. نیروهای شمشیر زن دشمن، جنگ بدر را به راه انداختند و در آن جنگ با این که از نظر نفرات و تدارکات، بسیار هم قوی بودند، ولی از مسلمانان شکست خوردند و به مکه برگشتند. پس از آن دوباره با نیروهای جنگی برای نابودی پیامبر و مسلمانان به مدینه حمله کردند و در این جنگ که در منطقه اُحد روی داد، مسلمانان، در ابتدا دشمن را عقب راندند، ولی دشمن با استفاده از فرصت به دست آمده، حمله ی دیگری را تدارک دید و در این حمله مسلمانان غافلگیر و شکست خوردند. در جنگ احد نیروهای پیامبر اسلام در هجوم دوباره ی دشمنان معرکه را خالی کردند و پیامبر را تنها گذاشتند. جز تنی چند، همه فرار کردند. اسامی آنان که در جنگ احد فرار کردند و پیامبر را یاری نکردند، در کتاب های تاریخی آمده است. از این افراد، همین الآن از نظر برخی از مسلمانان، انسان های بزرگ به شمار می روند، ولی از نظر برخی این اصحاب جزو انسان های بدکار به شمار می روند.

دشمنان پیامبر، دست از آن حضرت نکشیدند و جنگ های دیگری هم بر آن حضرت تحمیل کردند و پیامبر اسلام در برابر آنان ایستاد و تسلیم نشد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه