مذاهب صفحه 292

صفحه 292

چنین دشمنانی نیرومند که در کمین اسلام نشسته بودند , صحیح است که پیامبر اسلام , برای جامعه نو بنیاد اسلامی , جانشینی برای رهبری دینی و سیاسی و000 معرفی نکند ؟محاسبات اجتماعی می گوید که پیامبر صلی اللّه علیه و آله باید با معرفی زعیم ورهبر , از بروز هر نوع اختلاف پس از خود , جلوگیری نموده و با پدید آوردن یک خطدفاعی محکم و استوار , وحدت اسلامی را بیمه سازد . پیشگیری از هر نوع حوادث بد وناگوار و این که پس از درگذشت پیامبر گرامی صلی اللّه علیه و آله , هر گروهی بگوید : باید امیر از ما باشد جز با معرفی و تعیین رهبر , امکان پذیر نبود . این محاسبات اجتماعی , ما را به صحت و استواری نظریه تنصیصی بودن مقام رهبری پس از پیامبر صلی اللّه علیه و آله رهنمون می کند . گواهی نصوص رسول خدا صلی اللّه علیه و آله بر اساس این زمینه اجتماعی و جهات دیگر , پیامبر صلی اللّه علیه و آله از نخستین روزهای بعثت تا واپسین ایام عمرخویش , مساله جانشینی را مطرح کرده و جانشین خویش را هم در آغاز رسالت خود - درمراسمی که به مناسبت آشکار ساختن نبوت برای خویشاوندان خود بقرار نمود - و هم در پایان عمر خود - هنگام بازگشت از حجه الوداع در غدیر خم - و در طول زندگانی خویش , معین فرموده است .با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی یاد شده در صدر اسلام و با مراجعه به نصوص رسول خدا صلی اللّه علیه و آله در مورد معرفی

و تعیین امیرمومنان به عنوان جانشین خویش , به روشنی معلوم می گردد که مساله تنصیصی بودن مقام خلافت مساله ای ضروری و اجتناب ناپذیر است .

می دانیم اجماع امت به طور قطع حجت است , زیرا رسول خدا (ص ) فرمود : لا تجتمع امتی علی الخطا ( امتم بر خطا اجتماع نمی کنند (1) ) . و نیز فرمود : لا تجتمع امتی علی ضلال ( امت من بر گمراهی , اجتماع نخواهندکرد (2) . ) بنابراین با اجماع امت بر بیعت با ابوب

پرسش

می دانیم اجماع امت به طور قطع حجت است , زیرا رسول خدا (ص ) فرمود : لا تجتمع امتی علی الخطا ( امتم بر خطا اجتماع نمی کنند (1) ) . و نیز فرمود : لا تجتمع امتی علی ضلال ( امت من بر گمراهی , اجتماع نخواهندکرد (2) . ) بنابراین با اجماع امت بر بیعت با ابوبکر چه خواهید کرد ؟

پاسخ

منظور رسول خدا (ص ) از امت من بر خطا اجتماع نمی کنند و بر ضلالت وگمراهی , اجتماع نمی نمایند این است :در امری که امت به مشورت پردازد و با اختیار خود و اتفاق آراء آن را مورد تصویب قرار دهد , خطا و گمراهی در آن راه نخواهد داشت . این معنی ازسنت پیامبر (ص ) متبادر می شود و بس . اما کاری که بر اساس نظریه شخصی چند نفر از امت باشد , که برای پیشبرد آن به پا خیزند و بتوانند اهل حل و عقد و افراد فهمیده و آگاه امت را بر آن مجبور سازند , دلیلی بر درستی و عدم گمراهی آن وجود ندارد . همه ما می دانیم که بیعت سقیفه از روی مشورت صورت نگرفت , بلکه عمر بن خطاب , ابوعبیده جراح و چند نفر که با این دو بوده اند قیام نموده , و به طور ناگهانی , زبدگان امت و اهل حل و عقد را در بن بست و جریان از کار گذشته قرار دادند ; زمینه جامعه اسلامی و جوامع اطراف آن , و اوضاع زمان نیز با آنهامساعدت نمود , و بالاخره به خواسته خود رسیدند

. ابوبکر خود , تصریح نموده که بیعت او از روی مشورت و فکر انجام نگرفته . این مطلب را در همان اوائل خلافت در حالی که از مردم عذر خواهی می کرد ,می گفت : ان بیعتی کانت فلته وقی اللّه شرها و خشیت الفتنه . ( بیعت با من ناگهانی و بدون فکر صورت گرفت . خداوند , شر آن را برطرف ساخت و من از فتنه می ترسیدم (3) ) . عمر نیز - ( در خطبه ای که در جمعه آخر خلافتش بر منبر پیامبر (ص ) ایراد کرد- آشکارا گفت و به این معنی گواهی داد و این معنی به همه جا رسید . بخاری این خطبه را در صحیح خود آورده که ما محل شاهد را می آوریم :به من خبر رسیده که شخصی از شما گفته است : به خدا سوگند اگر عمر بمیردبا فلانی بیعت می کنیم (4) . ( زنهار ) کسی به این مطلب مغرور نشود , وبا خود نگوید که بیعت با ابوبکر هم ناگهانی , بدون مشورت و فکر انجام شد و بالاخره سرگرفت ( من هم با فلانی بیعت می کنم و سرانجام روبراه می شود ) . بلی , بیعت با ابوبکر آنگونه انجام شد , ولی خداوند شر آن رابرطرف ساخت 000 ( مواظب باشید ) کسی که بخواهد بدون مشورت با شخصی بیعت کند ( باید بدانید ) نه بیعت کننده و نه شخصی که با او بیعت شده لیاقت برگزیده شدن از طرف مردم به خلافت را ندارند و نباید با آنها بیعت شود , زیرا ایمن از

کشته شدن نخواهند بود ( چرا که که اینها جامعه مسلمانان رابی ارزش انگاشته , باید از این جامعه طرد , و کشته شوند (5) ) . بخاری از قول عمر اضافه کرده که : بلی , از جریانات گذشته پس از وفات پیامبر (ص ) این بود که انصار به مخالفت ما برخاستند و همه در سقیفه بنی ساعده جمع شدند . علی و زبیر و کسانی که با آنها بودند نیز با ماموافق نبودند . سپس جریان سقیفه را از تنازع , اختلاف نظر و سر و صدا راه افتادن که موجب پراکندگی در اسلام شد , نقل نموده و جریان بیعت عمر باابوبکر در آن حال را نیز آورده است (6) ) . از اخبار و احادیث و تواریخ , به روشنی استفاده می شود که حتی یک نفر از اهل بیت نبوت و پایگاه رسالت در این بیعت حضور نداشته و بلکه همه در خانه علی (ع ) گرد آمده بودند . در این جمع سلمان , ابوذر , مقداد , عمار , زبیر , خزیمه بن ثابت , ابی بن کعب , فروه بن عمرو بن ودقه انصاری , براء بن عازب , خالد بن سعید بن عاص اموی و تعداددیگری از این گونه افراد نیز بودند . با تخلف این افراد , چگونه اجماع تمام و کامل می شود ؟ در بین این مخالفان , تمام آل محمد (ص ) بودند , همانها که نسبت به امت همچون سر نسبت به تمام بدن و همچون چشم نسبت به چهره هستند , آنها که ثقل ووزنه سنگین رسول خدا (ص

) و ظروف علوم او هستند , آنها که همسنگ قرآن و سفیران خدایند , آنها که کشتی نجات امتند و باب حطه آن , امان امت از گمراهی در دینندو پرچمهای هدایت . - چنانکه در گذشته ثابت کردیم . علاوه , مقام و موقعیت آنها از استدلال بی نیاز است , زیرا وجدان گواه این حقیقت است . بخاری و مسلم در صحیح خود , - و دیگر نویسندگان سنن و اخبار - کناره گیری علی (ع ) از بیعت با ابوبکر را نگاشته اند (7) و آورده اند : تا وقتی فاطمه ( علیهاالسلام ) به پدرش ملحق نشده بود - که ششماه بعد از بیعت بود - علی با زمامدار خلافت , صلح و آشتی نداشت . اما پس از ششماه , مصلحت جامعه اسلامی در آن ظروف و موقعیت سخت , وی را ناچار ساخت که با او از در صلح و مسالمت درآید . حدیث , در این باره , مستند به عایشه است , در آنجا تصریح کرده که : زهراء از ابوبکر قهر کرد , و پس از پیامبر (ص ) تا هنگامی که ازدنیا رفت با او حرف نزد (8) و علی هنگامی که با آنها صلح کرد , به آنها گفت که حقش ( خلافت ) را به زور و استبدادگری از او غصب کرده اند . در این حدیث ,تصریح نشده که هنگام صلح با آنها , بیعت نموده باشد . و چه جالب و رسا استدلال فرموده , خطاب به ابوبکر : فان کنت بالقربی حججت خصیمهم فغیرک اولی بالنبی واقرب ( اگر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه