مذاهب صفحه 342

صفحه 342

قرآن در آیه 88 سوره قصص می فرماید : و لا تدع مع اللّه الها آخر هیچ معبوددیگری را با خدا مخوان این آیه

صریحا از عبادت و پرستش غیر خدا و اینکه نام کسانی را همراه او ببریم نهی کرده است از اینجا می فهیم توسل و شفاعت با توحیدسازگار نیست

پاسخ

منظور از این آیه و آیات مشابه مسلما این نیست که ما اشخاص دیگری را صدانزنیم ; بلکه منظور این است یعنی ; اگر کسی کار خدا را از غیر خدا بخواهد و اورا مستقل در انجام آن بداند , مشرک است . اما اگر همه قدرتها را مخصوص خدابدانیم و کسی را با او همراه و مبدء اثر نشناسیم ولی معتقد باشیم اولیاء خدا به اذن و فرمان او شفاعت می کنند و به آنها متوسل شویم که در پیشگاه خدا برای ماشفاعت کنند , این عین توحید است و این همان چیزی است که مکرر در آیات قرآن به آن اشاره شده است .

آیا اعتقاد به قدرت غیبی اولیای الهی مایه شرک است ؟

پرسش

آیا اعتقاد به قدرت غیبی اولیای الهی مایه شرک است ؟

پاسخ

روشن است که هرگاه انسانی از کسی درخواست کاری نماید , وی را در انجام آن توانامی داند و این توانایی بر دو گونه است :1 - گاهی این توانایی در چهارچوب نیروهای مادی و طبیعی قرار دارد ; مثل این که از کسی بخواهیم که ظرف آبی به ما بدهد . 2 - و گاهی این قدرت , نیروی غیبی و خارج از چهارچوب مادی و طبیعی است . مثل این که کسی معتقد باشد که بنده وارسته خدا - مانند عیسی بن مریم - می توانددردهای بی درمان را علاج نموده و با نفس مسیحایی خویش , بیماران صعب العلاج را شفادهد . روشن است که اعتقاد به چنین قدرت غیبی , در صورتی که متکی و مستند به قدرت واراده خدا باشد ; مانند اعتقاد به قدرت طبیعی است و هرگز مایه شرک نخواهد بود ;زیرا پروردگاری که قدرت مادی و طبیعی را به انسان ها عطا فرموده است , توانایی غیبی را نیز می تواند به برخی از بندگان صالح خود , عنایت نماید . اینک در توضیح پاسخ یاد شده می گوییم : اعتقاد به سلطه غیبی اولیای الهی , به دوصورت تصور می شود :1 - اعتقاد به قدرت غیبی برای شخصی که وی را به عنوان منشا مستقل و اصیل آن قدرت , تلقی نماییم بطوری که کاری خدایی را مستقلا به او نسبت دهیم . شکی نیست که اعتقاد به چنین قدرت مستقل و جدا از قدرت خدا , موجب شرک است ;زیرا در این صورت

, غیر خدا را منشا قدرت مستقل و اصیل دانسته و کار خدایی رابه وی نسبت داده ایم , در حالی که سرچشمه همه نیروها پروردگار جهان است . 2 - اعتقاد به سلطه غیبی برخی از بندگان وارسته خدا , با ایمان به این که آن نیرو از قدرت لایزال خدا سرچشمه گرفته است و اولیای الهی - به اذن خدا - تنهاوسیله تجلی و بروز آن قدرت بی پایان می باشند و از خود استقلال ندارند , بلکه هم در هستی خویش و هم در اعمال سلطه غیبی , متکی به پروردگار بزرگ جهان هستند . روشن است که چنین باوری , به معنای خدا دانستن اولیای الهی و یا نسبت دادن کاری خدایی به آنان نیست , زیرا در این صورت , بندگان صالح , به اذن خدا و اراده تخلف ناپذیری , سلطه غیبی خدادادی خویش را ابراز می دارند . قرآن کریم در این زمینه می فرماید : و ما کان لرسول ان یاتی بایه الا باذن اللّه . (1)- هیچ پیامبری نمی تواند معجزه ای بیاورد , مگر به اذن خدا . با این بیان , به روشنی معلوم می گردد که چنین اعتقادی , نه تنها مایه شرک نیست که با اصل توحید و یکتاپرستی , هماهنگی کامل دارد . سلطه غیبی اولیای خدا از دیدگاه قرآن کتاب آسمانی اسلام , با صراحت کامل , گروهی از بندگان وارسته خدا را نام می بردکه به اذن پروردگار دارای چنین قدرت شگرفی بودند . برخی از فرازهای آن را دراین زمینه می آوریم :1 - قدرت غیبی حضرت موسی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه