مذاهب صفحه 345

صفحه 345

بی نیاز حقیقی و قایم با لذات در تمام عالم هستی یکی است ، و او خداست . همه انسان هابلکه همه موجودات سر تا پا نیازند و فقر و وابسته به آن وجود مستقل -خدای متعال - که اگر لحظه ای ارتباطشان قطع شود همه هیچند و پوچ . بنابراین انسان ها نیازمند به او هستند و نه غیر او و لذا هرگز نباید سر تعظیم و تسلیم بر آستان غیر او بگذارند و رفع نیازمندی خود را از غیر او بطلبند که آنها نیزهمه مانند خودش نیازمند و محتاجند، حتی بزرگداشت و درخواست و توسل ازپیامبران و ایمه ( ع ) به خاطر آن است که فرستادگان و نمایندگان اویند، نه اینکه از خود استقلال دارند .و اینکه گفته اید، اگر خدا را در هر مکانی صدا کنیم بشنود و ایمه هم در هر مکانی بشنود، پس فرق خدا با بنده چیست . بایدگفت ، اولا" : خداوند خالق است و ایمه ( ع ) بنده و مخلوق می باشند .ثانیا" : علم خداوند ازلی است ، ولی علم ایمه ( ع ) را خداوند داده است ، و در مواردی که خداوند بخواهد می شنوند پس شنیدن ایمه ( ع ) با خواست خدا است واجابت کردن آنها نیز با اراده خدا می باشد .به بیان دیگر، همه عظمت ها وکرامت ها که از ایمه ( ع ) سر می زند، ذاتی نیست بلکه خداوند چنین خواسته

است و ایمه ( ع ) هم از خدا می خواهند چون باب فیض خدایند .بنابراین بین سمیع بودن خدا و ایمه ( ع ) تفاوتی وجود دارد مانند تفاوت خالق و مخلوق ،خداوند از ازل علیم و سیمع است بدون اینکه معلومی باشد همین طور از ازل بصیر و قادر است بدون اینکه مقدور و مستبصری باشد علم و سمع در خداوندذاتی است ولی در ایمه ( ع ) عرضی است و همه کمالات و شایستگی هایی که دربشر موجود است از انبیا و ایمه ( ع ) گرفته تا انسان های دیگر همه آنها عرضی وموهبت خداوند می باشد .جمعی از وهابیین ، برای بریدن و جدا کردن ارتباطمسلمین از پیامبر اسلام و ایمه ( ع ) از طریق توسل و شفاعت طلبیدن به آیاتی تمسک جسته اند و گفته اند که هر گونه توسل به ارواح پیامبران و امامان شرک است و مخالف توحید می باشد .( ( ... و الذین تدعون من دونه... ؛ و کسانی را که جز او می خوانید و می پرستید ...) ) ( سوره فاطر، آیه 13 ) . ( ( ان تدعوهم لایسمعوا دعاکم و لو سمعوا ما استجابوا لکم... ؛ اگر آنها را بخوانید صدری شما رانمی شنوند و اگر بشنوند به شما پاسخ نمی گویند ...) ) ، ( فاطر، آیه 14 ) . ( ( ... والذین تدعون من دونه لا یستطیعون نصرکم و لا انفسهم ینصرون ؛ و آنهایی را که جز او می خوانید نمی توانند یاریتان کنند و نه حتی خودشان را یاری دهند ) ) ، ( سوره

اعراف ، آیه 197 ) . ولی با یک نگاه ساده به آیاتی که قبل از این آیات و بعد از آن است ، برای درک این حقیقت کافی است . که منظور ازآن بتها می باشد .سخن از سنگها و چوبهایی است که آنها را شریک خدامی پنداشتند و برای آنها قدرتی در برابر قدرت خدا قایل بودند .و این شرک است و باطل . اما درخواست کمک و توسل از پیامبران و اولیا الله فرق دارد، بدون شک توسل به این ارواح پاک نه به این معنی است که برای آنهادر مقابل خداوند استقلالی قایل شویم . بلکه هدف آن است که از آبرو وموقعیت آنها در پیشگاه خداوند مدد طلبیم و از احترام و عظمتی که در درگاه خدا دارند کمک بخواهیم که این شرک که نیست ، بلکه عین عبودیت و توحیداست . و قرآن هم با صراحت از حیات برزخی انبیا و اولیا همچون شهیدان راه خدا سخن می گوید و این بزرگواران دارای حیات برزخی هستند و فعالیت روحدر حیات برزخی خیلی گسترده تر وسیعتر است . [ که این مسیله خودش نیازبه بحث دارد ] و از طرفی خدا سبحان در قرآن کریم امر می کند که وسیله برای خودتان تحصیل کنید ( ( یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله... ؛ای افراد با ایمان پرهیز کار باشید و به سوی خدا وسیله ای تحصیل کنید ) ) ، ( سوره مایده ، آیه 35 ) . این آیه بصورت کلی می گوید وسیله تحصیل کنید، اماوسیله چیست در خود این آیه بیان نشده است

. انجام وظایف دینی از وسایل رستگاری است ، ولی وسیله منحصر به آن نیست بلکه با توجه به تاریخچه توسل به اولیا الهی روشن می شود که خود این عمل از وسایل رستگاری می باشد .از آیات دیگر قرآن نیز به خوبی استفاده می شود که وسیله قراردادن مقام انسان صالحی در پیشگاه خدا و طلب چیزی از خداوند بخاطر او به هیچوجه ممنوع نیست و منافات با توحید ندارد .( ( و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما"؛ اگرآنها هنگامی که به خویشتن ستم کردند و مرتکب گناهی شدند به سراغ تومی آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش می کردند و تو نیز برای آنها طلب عفو می کردی خدا را توبه پذیر و رحیم می یافتند ) ) ، ( سوره نسا، آیه 64 ) . ازروایات متعددی که از طریق شیعه و تسنن وارد شده نیز به خوبی استفاده می شود که توسل به انبیا و اولیا الله اشکال ندارد .دانشمند معروف سنی سمهودی در کتاب [ وفا الوفا ] آورده است . مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پیشگاه خداوند از پیامبر ( ص ) و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت اومجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش ، هم در عالم برزخ و هم در روزرستاخیز، سپس روایت معروف توسل آدم را به پیامبر ( ص ) را نقل کرده است . که آدم روی اطلاعی که از آفرینش پیامبر اسلام در آینده داشت به پیشگاه خداوند -

چنین عرض کرد، ( ( یا رب اسیلک بحق محمد لما غفرت لی ؛خداوندا به حق محمد از تو تقاضا می کنم که مرا ببخش ) ) . [ وفا الوفا، ج 3، ص 1371 [ ] التوصل الی حقیقه التوسل ، ص 215 ] ( نقل از تفسیر نمونه ، ج 4،ص 367 ) . ابن حجر مکی در کتاب صواعق از امام شافعی پیشوای معروف اهل تسنن نقل می کند، که به اهل بیت پیامبر توسل می جست و چنین می گفت. آل النبی ذریعتی هم الیه وسیلتی ارجوبهم اعطی غدا" بیدالیمین صحیفتی یعنی : خاندان پیامبر اسلام وسیله منند، آنها در پیشگاه اوسبب تقرب من می باشند .امیدوارم به سبب آنها فردای قیامت نامه عمل من به دست راست من سپرده شود، ( التوصل الی حقیقه التوسل ، ص 329 -نقل از تفسیر نمونه ، ج 4، ص 368 ) . در حقیقت وسیله قرار دادن ایمه ( ع ) ودرخواست کمک از آنها برای رسیدن به توحید است آنها دربان رحمت الهی هستند و خواستن از آنها برای باز کردن در رحمت است . الف ) تمام متکلمان وفلاسفه اسلامی متفق القولند که خدای سبحان متصف به صفات کمال و جمال ( علم و سمع و قدرت و ...) است ولی در کیفیت این صفات در مورد خدااختلاف دارند و مورد توحید صفاتی سه نظریه وجود دارد .1- نظریه نیابت ذات از صفات ، عده ای از معتزله برای یکتایی و تنزیه خدا از ترکیب ( ذات وصفات ) به نظریه نیابت قایلند و می گویند آنچه که هست ذات است

صفات ورا ذات واقعیت ندارد و این نظریه از معتزله به خاطر این است که می گفتنداگر بگوییم برای خدا صفاتی است مانند علم ، در حقیقت اعتراف کرده ایم که برای خدا هم ذات است و هم صفات و این دو چیز است و مستلزم ترکیب خداست و از طرفی نمی توانستند علم و قدرت و دیگر صفات کمال را از خدانفی کنند چون مستلزم نقص خدا می شد، لذا قایل به نیابت ذات از صفات شده اند، ( الالهیات ، ج 2، ص 33، جعفر سبحانی ) . 2- نظریه صفات زاید برذات که قایلین به این نظریه اشاعره ( طوایفی از اهل سنت ) هستند ومی گویند صفت غیر از ذات است . خدا خود یک حقیقتی است و هفت صفت دارد که قایم بر ذات هستند اما عین ذات نیستند و همه اینهاقدیم اند و به خاطر همین نظریه می گویند اشاعره قایل به قدمای ثمانیه ( 8گانه ) می باشند .3- نظریه عینیت ذات و صفات است و این نظریه امامیه وجمعی از معتزله است که می گویند صفات خدا با ذاتش یکی است و عینیت دارد و صفات جز ذات چیزی نیست ، یک ذات بسیط برای خدا هست که عقل ما از این ذات مفاهیم مختلفی را انتزاع می کند .بنابراین صفاتی را که به خدای سبحان نسبت می دهیم چیزی غیر از ذات خدا نیست نه این که صفات موجوداتی غیر از ذات باشند که به ذات ملحق می شوند و می چسبند و ذات به آنها اتصاف پیدا می کند، ( معارف قرآن ، بخش خداشناسی

، ص 79، استادمحمد تقی مصباح یزدی ) . ب ) استعمال این صفات درباره خدای سبحان استقلالی است یعنی علیم و سمیع بودن خدای متعال ذاتی است . خدای سبحان بالذات علیم است وقتی که می گوییم خداوند سمیع و بصیر است یعنی سمیع بودنش بدون عضو است و بصیر بودنش بدون ابزار می باشد.امام صادق ( ع ) در این مورد می فرماید : ( ( هو تعالی سمیع بصیر، سمیع بغیرجارحه و بصیر بغیر آله بل یسمع بنفسه و یبصر بنفسه ؛ خدای سبحان می شنودبه غیر اعضا و می بیند بدون ابزار و آلت ، بلکه خدای تعالی به نفس خودش وبالذات می شنود و می بیند، ( توحید صدوق ، ص 144، نقل از الالهیات ،جعفر سبحانی ، ج 1، ص 162 ) . و در ایمه ( ع ) چنین نیست ، یعنی سمیع و علیم بودن در ایمه استقلالی نیست بلکه عرضی است از قبل نبوده بعدخدای تعالی داده است ، بنابراین وقتی که عرضی شد تشابه خالق و مخلوق به وجود نمی آید، چرا که خود خدای سبحان این کرامت را بر آنها بخشیده است ، علم و قدرت و شنیدن آنها در طول علم و قدرت و شنیدن خداست نه در عرض آن و موثر در شنیدن حاجت مومنین توسط ایمه ( ع ) نیز خدای سبحان است و این شرک نیست بلکه عین توحید است و اگر خدا نخواهد نمی توانندبشنوند .;

آیا لعن بر یزید جایز است نظر اهل سنت در این باره چیست؟

پرسش

آیا لعن بر یزید جایز است نظر اهل سنت در این باره چیست؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه