مذاهب صفحه 415

صفحه 415

9 چرا پیامبر(ص) به مسأله ایفای رسالت و سپس به «اولویت» خود بر مؤمنان انگشت می گذارد و بلافاصله مسأله ولایت را

طرح می کند؟

10 چرا پیامبر(ص) مسأله ولایت را سه یا چهار بار تکرار می کند؟ این همه تأکید برای چیست؟

11 چرا پیامبر(ص) بعد از این حادثه فرمودند: «اللّه اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی بعد از من»؟

نکته مهم در این جا این است که اگر مقصود از «ولایت» محبت باشد دیگر قید «بعد از من»، زاید است؛ زیرا محبت حضرت علی(ع) مقید به زمان پس از مرگ پیامبر(ص) نیست و بسیار مسخره است اگر منظور پیامبر(ص) را این بگیریم که بعد از رحلت من، علی را دوست بدارید؟ زیرا محبت علی(ع) با حیات پیامبر(ص) قابل جمع است و این رهبری امام علی(ع) است که پس از پیامبر(ص) مورد نظر می باشد؛ زیرا در یک زمان وجود دو پیشوا در عرضهم ممکن نیست.

12 چرا بعد از این ماجرا، مردم با حضرت علی(ع) بیعت کردند؟ مگر دوستی بیعت دارد؟ بیعت در لغت به معنای التزام به فرمان برداری و تبعیت است و حتی ابوبکر و عمر نیز با آن حضرت بیعت کرده و هر یک گفتند: «بخٍّ بخٍّ لک یا علی، اصبحت مولای و مولی کل مؤمن».

13 نکته دیگر آن که همه حاضران در آن جلسه از خطابه پیامبر(ص) مسأله «امامت و پیشوایی حضرت علی(ع)» را فهمیدند و بلافاصله «حسان بن ثابت انصاری» از پیامبر(ص) اجازه گرفت و اشعاری زیبا سرود که در یکی از ابیات آن از زبان پیامبر(ص ) چنین می گوید: ......... قم یا علی فانأنی =رضیتک من بعدی اماماا و هادیاا یعنی : ای علی ! برخیز, خرسندم که تو امام و هادی بعد از من می

باشی . ذکر این نکته لازم است که ((تقریر)); یعنی , سکوت و عدم مخالفت پیامبر(ص ) در برابر یک سخن یا رفتار در نزد همه مسلمانان - اعم از شیعه و سنی - حجت و جزئ سنت است . بنابراین اگر مسائله غدیر معنایی غیر از امامت داشت , چرا پیامبر(ص ) سخنان ((حسابن بن ثابت )) را تائیید کرده و او را تشویق فرمودند؟ و چرا دیگران اعتراض نکردند که منظور پیامبر(ص ) ((امامت و هدایت )) امت نبوده است ؟ 14- نکته بسیار جالب توجه دیگر, مسائله ((جابر بن نضر)) یا ((حارث بن النعمان الفهری )) است . در روایت است که پس از انتشار سخن پیامبر(ص ) در غدیر خم , وی نزد پیامبر(ص ) آمده و عرض کرد: ((ای محمد! از جانب خدا به ما گفتی شهادت دهیم که جز خدای یگانه پروردگاری نیست و شهادت دهیم که تو پیامبر خدایی و نماز بخوانیم و روزه بداریم و حج انجام دهیم و زکات بپردازیم ما نیز همه اینها را از تو پذیرفتیم ; لیکن به این حد راضی نگشتی و پسر عمویت را بر ما برتری دادی و گفتی : ((هر که را من مولای اویم , این علی مولای او است )). اکنون بگو که این سخن را از پیش خود گفتی , یا از جانب خدا؟ پیامبر(ص ) فرمودند: سوگند به آن که جز او خدایی نیست , این مطلب از سوی خداوند است . در این هنگام او برگشت و به سوی اسب خود شتافت , در حالی که می گفت : خدایا! اگر آنچه محمد(ص )

می گوید حق است , پس سنگی بر ما ببار, یا ما را به عذابی دردناک گرفتار کن ! هنوز به اسب خود نرسیده بود که از طرف خدا, سنگی بر سرش بارید و او را بر زمین کوبید و جانش را بگرفت . آن گاه این آیه نازل شد که : ((سائل سائل بعذاب واقع , للکافرین لیس له دافع , من الله ذی المعارج )), (سوره معارج , آیات 1 - 3). اکنون باید دید چه چیزی در سخن پیامبر(ص ) نهفته بود که آن مرد خیره سر را بر آشفته کرد؟ آیا اگر صرف مسائله محبت و دوستی بود, این همه لجبازی و خیره سری پدید می آمد؟ مسلماا مسائله بالاتر از این بوده است ; زیرا شخص مزبور از طرفی دلی پر کینه نسبت به حضرت علی (ع ) داشت و از سوی دیگر, می دید با ولایت آن حضرت , باید عمری تحت فرمان و رهبری ایشان سپری کند واز سر بی خردی و کبر و کژاندیشی , مرگ و عذاب را بر ولایت مولای متقیان و فخر کائنات ترجیح داد.

پاسخ(قسمت دوم)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه