مذاهب صفحه 639

صفحه 639

این روایت با الفاظ مختلف و طرق متفاوت در مصادر دیگری از اهل سنت همچون مستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص176 و ج 4، ص 398؛ مسند احمد بن حنبل، ج 13، ص 242 - 265 نقل شده است.

پس از آن که اصحاب حالت گریه پیامبر را مشاهده کردند، آنان نیز همنوای با پیامبر شروع به گریه کردند و بر ابی عبداللَّه(ع) اشک ریختند. چنان که مرحوم سید محسن امینی عاملی می گوید: این اولین مجلسی بود که در عزای سیدالشهدا، امام حسین(ع)، برپا گردید و مجالسی که امروز شیعه برای ابی عبداللَّه(ع) برپا می دارد، همانند مجلس پیامبر(ص) و اصحاب آن حضرت می باشد.

طبرانی در المعجم الکبیر روایتی از ام سلمه نقل کرده است: «عن امّ سلمه قالت: کان النبی(ص) جالساً ذات یومٍ فی بیتی فقال(ص): لا یدخلنّ علیّ أحدُ، فانتظرت، فدخل الحسین(ع)، فسمعت تشیج النبی(ص) یبکی فاطّلعت فاذاً الحسین(ع) فی حجره أو إلی جنبه یمسح رأسه و هو یبکی، فقلت: و اللَّه ما علمت به حتی دخل. قال النبی أنّ جبرئیل کان معنا فی البیت، فقال: أتحبّه فقلت: أمّا من حبّ الدنیا نعم، فقال: إنّ أمّتک ستقتل هذا بأرضٍ یقال لها بکربلا، فتناول من ترابها فاراه النبی(ص). فلمّا احیط بالحسین(ع)

حین قتل قال: ما اسم هذه الأرض؟ قالوا: أرض کربلا. قال: صدق رسول اللَّه أرض کرب و بلا»؛ ام المؤمنین، ام سلمه،روایت می کند که روزی پیامبر(ص) در خانه من نشسته بود. به من فرمود: کسی داخل نشود. مدتی منتظر شدم تا آن که امام حسین(ع) بر پیامبر داخل شد. صدای گریه پیامبر(ص) را شنیدم. از پیامبر(ص) خبر گرفتم، دیدم حسین بر دامان اوست. عرض کردم: یا رسول اللَّه ندیدم او چگونه داخل شد. پیامبر فرمود: جبرئیل همراه ما بود و گفت: آیا او را دوست می داری؟ گفتم: بلی، جبرئل گفت: زود است او را در سرزمینی به نام کربلا بکشند و مقداری از خاک کربلا برایم آورد. زمانی که امام حسین(ع) به کربلا رسید، اسم آن زمین را پرسید، گفتند: این جا کربلاست، فرمود: پیامبر(ص) خدا چه درست فرمود: زمین کرب و بلا.

این روایت در مصادر زیادی از اهل سنت همچون عقد الفرید، ج 2؛ مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 294؛ کنزالعمال، ج 13، ص 256، ح 37666 نقل شده است.

شیخ مفید در ارشاد ج 2، ص 129 از اوزاعی که یکی از اهل سنت است این گونه نقل کرده است:

«روی الأوزاعی عن عبداللَّه بن شداد عن أمّ الفضل بنت الحارث أنّها دخلت علی رسول اللَّه(ص) فقالت: یا رسول اللَّه، رأیت اللیله حلماً منکراً. قال(ص) و ما هو؟ قالت: إنّه شدیدٌ. قال(ص): ما هو؟ قلت: رأیت کانّ قطعهً من جسدک قطعت و وضعیت فی حجری، فقال رسول اللَّه: خیراً رأیت فاطمه غلاماً فیکون فی حجرک. فولدت فاطمه الحسین(ع) قالت: و کان فی حجری کما قال رسول اللَّه. فدخلت به یوماً علی النبی و أنا أحمل الحسین

فرضعته فی حجره، ثمّ حافت منّی التفاته فاذاً عینا رسول اللَّه تهرقان بالدموع، فقلت: بأبی أنت و أمّی یا رسول اللَّه ما لک؟ قال: أتانی جبرئیل فأخبرنی أنّ طائفهً من أمتی ستقتل إبنی هذا، و قلت: هذا قال: نعم، و أتانی بتربهٍ من تربته حمراء»؛ اوزاعی روایت کرده است: ام الفضل بر پیامبر(ص) وارد شد و گفت: شب گذشته خواب بدی دیدم. پیامبر(ص) فرمود: خوابت چیست؟ گفت: در خواب دیدم قطعه ای از بدن شما جدا شده و در دامان من قرار گرفته است. پیامبر(ص) فرمود: خیر است، می بینم فاطمه پسری را به دنیا می آورد که در دامان تو بزرگ می شود. پس فاطمه حسین را به دنیا آورد و من او را شیر دادم. روزی حسین در بغلم بود و بر پیامبر(ص) وارد شدم و او را در دامان پیامبر گذاشتم و دیدم پیامبر(ص) چشمانش پر از اشک شد. گفتم: پدر و مادرم به فدایت یا رسول اللَّه! چه شده است؟ فرمود: جبرئیل آمد و گفت طایفه ای از امت من این فرزندم را خواهند کشت. گفتم: همین فرزندت را؟ گفت: آری و خاکی را از تربتش به رنگ سرخ برایم آورد.

به راستی روایات این باب فراوان است که پیامبر(ص) و اصحاب به کرّات در حیات امام حسین(ع) بر آن بزرگوار گریه کرده اند. آیا گریه پیامبر(ص) بهترین وجه شرعی و حجت برای ما نیست که تا در ایام شهادت آن حضرت همچون جدّش اشک بریزیم و به آن حضرت تأسی کنیم.

آیه تطهیر در نگاه علمای اهل سنت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه