مذاهب صفحه 737

صفحه 737

معتزله که طرفدار عدل

بودند گفتند: عدل، خود حقیقتی است و پروردگار به حکم اینکه حکیم و عادل است کارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انجام می دهد. ما آنگاه که به ذات افعال نظر می افکنیم، قطع نظر از اینکه آن فعل، مورد تعلق اراده تکوینی یا تشریعی ذات حق قرار دارد یا ندارد، می بینیم که برخی افعال در ذات خود با برخی دیگر متفاوت است؛ برخی افعال در ذات خود عدل است، مانند پاداش به نیکوکاران؛ و برخی در ذات خود، ظلم است مانند کیفر دادن به نیکوکاران؛ و چون افعال، در ذات خود با یکدیگر متفاوتند و ذات مقدس باری تعالی خیر مطلق و کامل مطلق و حکیم مطلق و عادل مطلق است، کارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انتخاب می کند.

حال در لسان بعضی متکلمین به چه معنی است؟

پرسش

حال در لسان بعضی متکلمین به چه معنی است؟

پاسخ

برخی از معتزله معتقدند که میان وجود و عدم مرز و حد وسطی وجود دارد یعنی چیزهایی داریم که نمی توان صفت وجود را به آن داد و نه صفت عدم در واقع این دسته از متکلمین نظریه حکماء را که گفته اند «ما لیس به موجود فهو معدوم مطلق(یعنی هر آنچه موجود نیست پس آن نیست محض است» نفی کرده و می گویند برخی از اشیاء هستند که نه موجودند و نه معدوم البته این سخن را به صورت کلی مطرح نمی کنند بلکه در بعضی از صفات انتزاعی موجودات به این نتیجه رسیده اند که این صفات نه موجودند و نه معدوم و این واسطه ها را اصطلاحاً(حال) نامیده اند.

این گروه از متکلمین برای تایید نظریه خود مثالهایی را مطرح کرده اند که ما به طرح و نقد یکی از این مثالها می پردازیم آنها می گویند نفس و خود(وجود) موجود است یا معدوم، اگر گفته شود که وجود موجود است پس وجود دارای وجود خواهد بود و آن وجود دوم باید وجود داشته باشد و منجر به تسلسل می شود و از طرف دیگر نمی توان گفت وجود معدوم است پس باید بگوئیم وجود نه موجود است و نه معدوم در پاسخ این شبهه می گوئیم که(وجود) موجود است و مستلزم تسلسل هم نیست زیرا وجود و موجود یک چیزند این که می گوئیم آن شئی موجود است یعنی وجود دارد پس وجود و موجود دو چیز نیستند تا سؤال شود که آیا وجود موجود است یا معدوم؟

(بخش پاسخ به سؤالات )

104

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه