مذاهب صفحه 894

صفحه 894

پاسخ

یکی از اموری که در اسلام به آن اهمیت ویژه ای داده شده , امر مشورت است و آیاتی از قرآن نیز به آن صراحت دارد: ( و شاورهم فی الامر )(1) و امرهم شوری بینهم )(2)که بیان کننده اهمیت امر مشورت در اسلام است . در تاریخ اسلام و سیره پیامبر (ص )وارد شده است که آن حضرت در پاره ای از مسائل مثل جنگ به مشورت می پرداخت ,گرچه آن حضرت به جهت اتصال به مبدا وحی و غیب از هرگونه نظرخواهی و مشورت نمودن بی نیاز بود , اما به جهت مصالحی و ارج نمودن به مومنان در اموری که مستقیما به امر دین و شریعت مربوط نبود , به مشورت می پرداخت و گاهی هم نظر آنان رامی پذیرفت . این سیره در زمان خلفای بعد از آن حضرت هم ادامه داشت و در تاریخ می بینیم با آن که حضرت علی (ع ) رسما مقام مشاور را نداشتند , ولی در مواردی ,خلیفه دوم در اموری که مهم بوده است از صحابه نظرخواهی کرده و نظر حضرت علی (ع )را بر نظر دیگران ترجیح داده است که به چند مورد اشاره می کنیم :در سال چهارم هجری یزدگرد سوم پادشاه ایران سپاهی متشکل از یکصد و پنجاه هزارنفر به فرماندهی فیروزان ترتیب داد تا به مسلمانان حمله کند . سعد وقاص و به نقلی عمار یاسر فرمانده لشکر اسلام که حکومت کوفه را هم عهده دار بود , به خلیفه

دوم اطلاع داد که آماده است قبل از حمله لشکر ایران دست به حمله بزند. خلیفه دوم به مسجد رفت و صحابه را مطلع ساخت و تصمیم خود مبنی بر ترک مدینه را اعلام کرد وبسیاری از صحابه , مانند طلحه و عثمان ( خلیفه سوم ) , خلیفه دوم را تشویق به رفتن کردند . اما حضرت علی (ع ) فرمود : اگر مدینه را ترک کنی اعراب فرصت رامغتنم شمرده و توطئه ای بر پا می کنند که ضررش بیشتر از حمله ایران است وفرمانروای کشور به منزله رشته مهره ها می باشد , اگر پاره شود از هم می گسلند , ازطرفی شرکت تو در جنگ موجب جرات دشمن می شود , زیرا با کشته شدن فرمانروا پیروزمطلق است و حرص آنان بر جنگ و کسب پیروزی دو چندان می شود . (3) خلیفه گفت :دوست دارم از رای حضرت علی (ع ) پیروی کنم . (4) در فتح بیت المقدس نیز خلیفه دوم از رای و نظر حضرت علی (ع ) متابعت کرد . (5) درباره مبدا تاریخ هم خلیفه دوم بااصحاب مشورت ØјϠکه نظرات مختلفی دادند , برخی روز ولادت حضرت رسول (ص ) و برخی برخی روز مبعث را پیشنهاد کردند و حضرت علی (ع ) روز هجرت پیامبر (ص ) از سرزمین شرک را پیشنهاد کرد که خلیفه دوم آن را پسندید و از آن روز مبدا تاریخ قرارگرفت و نامه ها و اسناد براساس آن نوشته شد . (6) البته حضرت علی (ع ) خود رادر امر خلافت ذی حق می دانست واینکه آن حضرت تا مدتی

از بیعت خودداری کردند, نشان از عدم رضایت او به امر خلافت است , اما به جهت مصالحی که حفظ اسلام و یکپارچگی صفوف مسلمانان بود , اقدامی نکرد , اما در این مدت هر وقت مشکلی برای مسلمانان پیش می آمد , به راهنمائی خلفا می پرداخت و اگر از حضرت هم نظر می خواستند و حضرت مصلحت اسلام و مسلمانان را در امری می دید , راهنمایی می کرد و این ارشاد وراهنمایی آن حضرت به معنای موافقت با خلافت کسی نبوده و عدم بیعت آن حضرت تامدتی یک نوع اعلام عدم رضایت است و ارشاد او برای حفظ کیان اسلام و اتحاد صفوف بوده و پذیرفتن نظرات آن حضرت توسط خلفا خود دلیل فضل و منزلت والای آن حضرت درمیان صحابه است .

اگر آیه 55 سوره مائده در حق ولایت علی (ع ) نازل شده چرا علی (ع ) به این دلیل روشن شخصا استدلال نکرد ؟

پرسش

اگر آیه 55 سوره مائده در حق ولایت علی (ع ) نازل شده چرا علی (ع ) به این دلیل روشن شخصا استدلال نکرد ؟

پاسخ

این حدیث در کتب متعدد از خود علی (ع ) نیز نقل شده است و این در حقیقت به منزله استدلال آن حضرت است به این آیه شریفه علامه امینی (ره ) در کتاب الغدیر حدیث مفصلی نقل می کند که علی (ع ) در میدان صفین در حضور جمعیت برای اثبات حقانیت خوددلائل متعددی آورد از جمله استدلال به همین آیه بود و علامه بحرانی در کتاب غایه المرام می گوید : از ابوذر چنین نقل شده که علی (ع ) روز شوری نیز به همین آیه استدلال کرد .

برخی چنین گفته اند که اگر مراد از الذین آمنوا در آیه 55 سوره مائده : انما ولیکم اللّه و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکوه وهم راکعون نمی تواند علی علیه السلام باشد زیرا مستلزم این است که از اطلاق جمع , واحد ( علی علیه السلام ) ار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه