مذاهب صفحه 926

صفحه 926

عده ای از اهل تسنن می گویند درباره ابوبکر در قرآن آیه آمده است ولی درباره علی نیامده است! همچنین این بحث را مطرح می کنند که علت اختلافات شیعه و سنی خصومت ایرانی ها با عمر است (که با حمله به ایران، ایران را تصرف کرد) به همین علت حرفهایی پشت سر او در آورده اند؟

پاسخ

در پاسخ به سؤال شما دوست عزیز، عرض می شود که آیات زیادی در ارتباط با حضرت علیu نازل شده، که مهمترین آنها عبارتند از : آیه تبلیغ(67مائده)، آیه اطاعت اولی الامر(59نساء)، آیه ولایت (55مائده)، و آیه کریمه ولایت : "انما ولیکم ا... و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون" (ولیّتان خداست و فرستاده اش، و آنان که ایمان آورده اند، که نماز را به پا می دارند، و زکات را درحال رکوع ادا می کنند.)

آیه ولایت، به اتفاق فریقین (شیعه و سنی)، در مورد علی( نازل گشته. طبری روایات متعددی را در این رابطه نقل می کند.(1) و زمخشری که از اکابر علمای اهل تسنن است، به طور جزم می گوید که این آیه در شأن علی ( نازل شده است. (2) فخر رازی نیز که همچون زمخشری، از اکابر بر اهل سنت و جماعت است، اعتراف می کند : "این آیه در شأن علی نازل گشته، و علما نیز اتفاق کرده اند که ادای زکات در حال رکوع واقع نشده، جز از علی(. (3)

و مهمتر از همه شأن نزول آیه مبارکه "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا" (4) در ارتباط با جریان غدیر،

و جمله معروف پیامبر ( "من کنت مولاه فهذا علی مولاه" (هر کس من مولای اویم علی مولای اوست) است که به صورت متواتر از شیعه و سنی نقل شده است. و از اولین کسانی که مقام ولایت را به حضرت علی ( تبریک گفتند، عمر و ابوبکر بودند. اما مسأله اصلی اینست که اهل سنت معنای ولی را در آیه مذکور، صرفاً به محبت و ارادت خاصی که مردم باید نسبت به حضرت علی( داشته باشند، تفسیر کرده اند، و معتقدند که هر جا واژه ولی به کار برده شده، به معنای دوست می باشد. اما شیعه این مسأله را رد کرده است(5) ، و معتقد است که این آیه، ولایت و امامت حضرت علی( را پس از پیامبر، اثبات می کند.

و اصولاً در مسأله ولاء و محبت ( و فضیلت حضرت علی()، شیعه و سنی با یکدیگر اختلاف نظر ندارند، مگر ناصبیها که مبغض اهل بیت( هستند. (6)

و خود خلفای سه گانه، بارها به فضیلت علیu بر خود، اعتراف کرده اند. این ابوبکر بود که گفت : "اقیلونی، اقیلونی فلست بخیرکم و علیٌ فیکم" (7) (مرا رها کنید، مرا رها کنید زیرا من بهترین شما نیستم، در حالیکه علی در میان شماست.) و عمر درباره خلافت ابوبکر می گفت : "کانت بیعه الناس لا بی بکر فلته من فلتات الجاهلیه وقی الله المسلمین شرها فمن عادها الی مثلها فاقتلوه" (8) یعنی بیعت مردم با ابی بکر، یکی ازکارهای بی رویه زمان جاهلیت بود، که خدا مسلمین را از شر آن محفظ نماید. پس هر کس به سوی آن برگردد، ودوباره چنین کاری انجام دهد،او

را بکشید. و عمر بیش ازهفتاد مرتبه اعتراف کرد : "لو لا علیٌ لهلک عمر" (9)(اگر علی نبود، آبروی عمر می رفت؛ و هلاک می شد.) و در جای دیگر معترف شد : "لا ابقانی ا... لمعضله لست فیها یا اباالحسن" (10) یعنی خدا مرا زنده نگه نگذارد، در مشکلی که پیش می آید، و تو در آنجا نباشی.

و اینکه گفته می شود علت اختلافات تشیع و تسنن، خصومت ایرانیها باعمر، بخاطر حمله به ایران توسط وی می باشد، حرف بی معنایی است؛ و در تاریخ چیزی از این خصومت ذکر نشده است. بلکه آنچه در تاریخ آمده، این است که مردم ایران، در میان همه مللی که اسلام را پذیرفتند، از یک امتیاز خاص برخوردارند، و آن اینکه هیچ ملتی مانند ایران، به این سهولت نظام فکری پیشین خود را رها نکرد؛ و آنچنان با جدیّت و عشق و علاقه، درِ دل خود را به روی افکار و عقاید دین جدید باز نکرد.(11) در همه تاریخ چند هزار ساله این کشور، تنها اسلام است که تدریجاً اکثریت قاطعی بدست آورد؛ و مذهبها و مسلکهایی را از قبیل مانوی و مزدکی، پس از دو سه قرن به کلی ریشه کن ساخت. بساط بودایی گری را در مشرق ایران و افغانستان برچید. و مسیحیت و یهودیت و زردشتی گری را در اقلیت ناچیزی قرار داد. (12) و به قول دوزی، مستشرق معروف : "مهمترین قومی که تغییر مذهب داد ایرانیان بودند. زیرا آنها اسلام را نیرومند و استوار نمودند، نه عرب." (13)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه