کتابخانه بالقرآن

مذاهب صفحه 937

صفحه 937

اکرم(ص) مشاهد فرمودند که سپاه در حرکت سستی می کند و عده ای نیز کمی سن اسامه را بهانه نموده اند و او را همراهی نمی نمایند. لذا پیامبر(ص) علی رغم بیماری که داشتند در حالی که ناراحت و خشمگین بودند بر فراز منبر رفته و مردم را از طعنه زدن برفرماندهی اسامه نهی فرمودند.{17} و سپس آنها را برای حرکت تحریص فرمود و مکرر می فرمودند سپاه اسامه را مجهز سازید، سپاه اسامه را حرکت دهید، سپاه اسامه را رهسپار سازید.{18}

پاسخ(قسمت دوم)

بلاخره سپاه با تمام کُندی که داشت پس از خداحافظی با پیامبر حرکت نمود و در جُرف اردو زد و آنجا نیز آن قدر توقف کرد تا سرانجام پیامبر اکرم(ص) دار فانی را وداع گفت و آنگاه لشکر به مدینه بازگشت.

با توجه به آنچه گذشت چند نکته واضح و روشن شد/

1. پیامبر اکرم(ص) نسبت به آماده سازی و حرکت لشکر امر صادر فرمودند و بارها نسبت به این دستور تأکید داشتند و همه مردم در وجوب اطاعت از امر پیامبر اکرم با توجه به تأکیدات آن حضرت شکی به دل راه نمی دادند، تا حدی که خلیفه اول پس از رحلت رسول خدا، علی رغم کارشکنی عده ای و سفارش های عمر بر انحلال سپاه و عزل اسامه، سپاه اسامه را منحل نمود و اسامه را نیز عزل نکرد و گفت باید سپاه اسامه حرکت کند چرا که پیامبر امر فرموده بودند که این سپاه باید حرکت کند و من نمی خواهم اولین کسی باشم که امر پیامبر را رد کنم.{19}

2. همه انصار و مهاجران در آن سپاه فراخوانده شده بودند حتی خلیفه اول و دوم/

3. پیامبر اکرم(ص) خواهان تسریع بخشیدن به حرکت سپاه بودند

چنان که در عمل پیامبر هم مشاهد شد به طوری که پیامبر با دست خود پرچم را می بندد و به اسامه می گوید اعز بسم الله و فی سبیل الله فقاتل من کفر بالله، حرکت کن با نام خدا و در راه خدا با کفار نبرد نما.{20}

4. حرکت سپاه به خاطر طعنه زنندگان و سستی سپاهیان دچار کندی شده بود.

5. پیامبر اکرم(ص) از این کندی حرکت و طعنه طعنه زنندگان خشمگین شدند و نسبت به متخلفین از سپاه اسامه نفرین کردند و فرمودند لعن الله من تخلف عنه.{21}