باشد، و خواسته که معصیتها نسبت باو نداشته باشد از راه کردن، و خواسته است که خودش موصوف باشد بعلم بمعصیتها پیش از وجود آنها، و میگوئیم که خدا خواسته که قتل حسین علیه السّلام معصیت او باشد بر خلاف طاعت.
و میگوئیم خدا خواسته که قتل او منهی باشد نه مأمور و میگوئیم خدا خواسته که قتل او قبیح باشد نه مستحسن و خدا خواسته که قتل او موجب سخط الهی باشد نه رضای او.
و میگوئیم که خدا خواسته که بطریق جبر و قدرت مانع قاتل (قتل خ ل) آن جناب (ع) نشود چنانچه بطور نهی مانعش شده و میگوئیم خدا خواسته که دفع قتل از او نفرماید، چنانچه دفع سوختن از ابراهیم علیه السّلام فرمود در وقتی که خطاب نمود بآتشی که ابراهیم در آن افکنده بود که: ای آتش سرد و سلامت باش بر ابراهیم «1» و میگوئیم در ازل خداوند عالم بود بآن که حسین علیه السّلام کشته میشود و بواسطه شهادت ادراک سعادت ابدی مینماید و کشنده او شقی ابدی میشود.
و میگوئیم: هر چه خدا خواسته هست و هر چه نخواسته نیست «2» این است اعتقاد ما در اراده و مشیّت نه آنچه بما اسناد میدهند مخالفان و طعنهزنندگان بر ما از ملحدان «3» و اللَّه اعلم