شهد سخن 5: ولایت در قرآن (نمونه فیش سخنرانی ویژه ایام دهه سوم ماه مبارک رمضان) صفحه 15

صفحه 15

1- الکافی، ج2، باب الاجتماع فی الدعاء، ص 487.

اما یک وقت نفس های علی(علیه السلام)به شماره افتاد و چشم ها به گودی رفت. چشمانش را به در اتاق دوخت، صدا زد: «وَ علَیکم السَّلام یا رسل ربی.))(1).بعد شروع کرد به قرآن خواندن:((إنَِّ اللهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحسِْنوُنَ.))(2).

آخرین کلامی که از زبان امیرالمؤمنین(علیه السلام)خارج شد، همین آیه قرآن بود. ضربان قلب علی(علیه السلام)ایستاد و صدای شیون از درون خانه بلند شد: وا محمداه! وا علیّاه!

خدایا، چه سنّتی شد؟بدن فاطمه(سلام الله علیها)شب دفن شد. بدن رسول الله(صلی الله علیه وآله)شب دفن شد.بدن امیرالمؤمنین(علیه السلام)شب دفن شد.خوارج آن قدر خبیث بودند که اگر محل دفن را م یدانستند، ممکن بود قبررا بشکافند و بدن را بیرون بکشند.

یا امیرالمؤمنین(علیه السلام)یا اباالحسن(علیه السلام)! بچه هایت در کنار قبرت نشستند، صعصعه روضه خواند و آ نها گریه کردند و بدنت را داخل قبر گذاشتند. قربان آن آقایی که راوی درباره اش می گوید:

دیدم علی بن الحسین(علیه السلام) واردقبرشد، بدن بی سر اَبی عبدالله(علیه السلام) را به آرامی درون قبر گذاشت و شروع کرد به روضه خواندن. قبیله بنی اسد دیدند امام سجاد(علیه السلام)بیرون نیامد، دیدند آقا لب ها را به ر گ های بریده گذاشته... سنگ لحد را چید و با

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه