خاطراتی آموزنده و ماندگار صفحه 37

صفحه 37

عرض کردم : نمی شناسم از صاحب خانه پرسیدند این جوان با شما چه نسبتی دارند ؟

صاحب خانه گفت : داماد بنده هستند .

حضرت آقا فرمودند : این انگشتر طلا که در انگشت این آقا است حرام است شما به ایشان تذکر م هید یا من بگویم . گفت شما بفرمایید ؟ آیت الله امامی آن مرد جوان را با کمال احترام صدا زدند و خیلی آرام که دیگران متوجه نشوند از او پرسیدند این انگشتر شما طلاست ؟ !

گفت : بله .

آقا فرمودند : آیا می دانید طلا برای مردان حرام است ؟

گفت : خیر نمی دانستم .

فرمودند : علاوه بر وجه شرعی بنا به دلائل علمی طلا برای مرد باعث ناآرامی های خونی می شود و ضرر دارد . آن شخص هم با نهایت رعایت ادب و تواضع فوراً انگشتر را از انگشت خود بیرون آورد و در جیب خود گذاشت . این روش یک نمونه از امر به معروف و نهی از منکر این بزرگ مرد بود ، خداوند همه ما را به این دو امر واجب که برترین عبادت می باشد توفیق عنایت فرماید .

این مضمون را به شعر درآور

شاعر دلسوخته آل الله (علیهم السلام) ، مرحوم آقا حسن فرح بخشیان متخلص به ژولیده نیشابوری ، نقل نمودند : در عالم خواب دیدم حضرت آیت الله آقای حاج سیّد احمد فقیه امامی در باغی نشسته اند( البته من ایشان را در زمان حیاتشان ندیده بودم ، ولی چون در مجالس و محافل اهلبیت(علیهم السلام) که در اصفهان برگزار می شد تصویر نورانی ایشان را زیاد دیده بودم و اظهار علاقه و محبّت مردم اصفهان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه