خاطراتی آموزنده و ماندگار صفحه 66

صفحه 66

شدم و دست روی قبر مطهر آن حضرت گذاشتم و زیارت کردم اما ادب حکم می کرد که معطل نکنم . بنابراین ، سریع زیارت کردم و برگشتم . آن دو خادم مرا راهنمایی نمودند .

بنده فقط سکوت کرده بودم و می شنیدم و سخنی نمی گفتم فقط در ذهنم مراحل زیارت معنوی ایشان در عالم باطن را با آنچه که در خارج اتفاق افتاده بود تطبیق می کردم از جمله : حال عجیب معنوی و بکاء شدید ، تمایل برای زیارت نزدیک ضریح مطهّر ، نگاه های مستمر همراه با اشک به ضریح مقدّس ، حضور آن دو نفر جوان بدون مقدمه و کمک نمودن تا انتهای کار ، معطل نکردن و سریع برگشتن، گواهی از قرائن و شواهدی می داد که در این آخرین زیارت در مشهدالرضا(علیه السلام) و آخرین حضور در حرم مطهّر ، بنای بر یک پذیرایی خاص بوده است .

بعد از این جریان در اقامتگاه ایشان از من بسیار تشکر کردند و گفتند : تا به حال چنین زیارتی نرفته بودم و در حالی که روی تخت نشسته بودند دیدم حالشان منقلب شد و چشم ها پر از اشک و دقیقاً همان گونه که در حرم نقل نموده بودند بدون کم و زیاد تکرار و گریه می نمودند .

پس از این سفر زیارتی تا زمان حیات که چند ماهی بیش نبود مکرراً این مطلب را در مواقع خاص بیان می کردند و بسیار منقلب می شدند تا حدی که از شدت گریه بی حال می شدند .

شفای بیماری به برکت برگزاری روضه حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)

حجت ­الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدرضا شریفی نقل می کند : بیش از چهل سال قبل مرحوم پدرم حجت الاسلام حاج شیخ محمدباقر شریفی ، مدتی مبتلا به بیماری کلیه بودند که در بستر بیماری از اثر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه