خاطراتی آموزنده و ماندگار صفحه 92

صفحه 92

او رفت ولی خدای او می داند

در خاطره ها خاطره اش می ماند

او رفت ولی در حرم قدس رضا

گویی صلوات خاصه را می خواند

( علی اصغر انصاریان )

قبولی خدمت

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سیّد مجید نبوی یکی از شاگردان حضرت آیت الله آقای حاج سید احمد فقیه امامی و حضرت آیت الله آقای حاج سید حسن فقیه امامی نقل فرمودند : پدرم مرحوم آقای حاج سید ابوالقاسم نبوی سال های متمادی حدود شصت سال افتخار ستایش گری اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) را داشتند ، شب های پایان عمر خود در عالم رؤیا می بینند در خدمت امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابیطالب (علیهما السلام) و در رکاب آن حضرت با شمشیر مشغول جنگ و مبارزه با دشمنان آن حضرت هستند .

حضرت مولا علی (علیه السلام) او را صدا می زنند و می فرمایند : خسته شدی بیا بنشین آقای نبوی . عرض می کنند آقا در حضور شما بنشینم ؟ حضرت می فرمایند وقتی که من می گویم بنشین ، بنشین ، طولی نکشید که پدرم بعد از 20 روز از دنیا رفتند و شب آخر می شنیدم که این شعر را زمزمه می کنند .

تمام حاصل عمرم همین است که مولایم امیرالمؤمنین است

و همین شعر را بر سنگ قبر ایشان نوشتیم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه