شرح دعای کمیل صفحه 463

صفحه 463

1 - هر روز پس از ارتکاب گناه ، جامه هایش را عوض می کرد و وضو می گرفت و خاشعانه به نماز می ایستاد .

2 - هیچ گاه خانه اش از یتیم خالی نبود و بیش از مقداری که به فرزندان خود احسان می کرد به یتیم احسان می نمود .

3 - هر ساعت از شب بیدار می شد می گریست و می گفت : پروردگارا ، کدام زاویه از زوایای دوزخ را با این گنهکار پُر خواهی کرد ؟! » (1)

غلام عبداللّٰه مبارک

« عطار نیشابوری » می گوید :

« عبداللّٰه مبارک » غلامی داشت که با او قرارداد بسته بود اگر قیمت خود را با کار کردن به من بپردازی من تو را آزاد خواهم کرد . روزی شخصی به عبداللّٰه گفت : غلام تو شبانه نبش قبر می کند و کفن اموات را از بدن اموات بیرون می آورد و به فروش می رساند و از فروش کفن درهم و دینار به تو می پردازد ، عبداللّٰه از این خبر بسیار غمگین شد . شبی بدون خبر غلام ، دنبال غلام رفت تا به گورستان رسید ، دید غلام وارد قبری شد و با پوشیدن جامه ای بسیار کهنه و انداختن زنجیری به گردن صورت بر خاک گذاشت و با نیازمندی هرچه تمام تر به درگاه بی نیاز به مناجات و دعا و گریه و زاری مشغول شد .

عبداللّٰه ، با دیدن آن حال به گوشه ای خزید و آرام آرام مشغول گریه شد . غلام تا نزدیک سحر مناجات و دعایش را ادامه داد . سپس از قبر بیرون آمد و رو به جانب شهر گذاشت و با رسیدن به شهر به اولین مسجدی که رسید وارد مسجد شد و به


1- (1)) . کنز العمال : 52/14 و 369 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه