شرح دعای کمیل صفحه 502

صفحه 502

و اشک روان و آه و زاری و تضرّع و انکسار است .

آری ، او عاشق صدای گنهکار تائب و عاصی بازگشته و تهی دست ورشکسته است و جای انکار نیست که هر معشوقی دوستدار شنیدن صدای عاشق و التماس و لابۀ اوست ، چنانکه هر عاشقی دوستدار نظر محبوب و التفات و توجّه او و پاسخ دادن وی به خواستۀ عاشق است .

یوسف علیه السلام و زلیخا

بعضی از بزرگان نقل کرده اند که چون زلیخا از قدرتش سوء استفاده کرد و به عنوان رفع تهمت از خود ، یوسف پاک دامن را به زندان انداخت ، از بسیاریِ محبّت و عشق و علاقه ای که به او داشت ، و به خاطر تقوای یوسف نمی توانست به وصالش برسد ، در صدد برآمد صدای محبوب را بشنود و به ناله اش گوش فرا دهد .

به یکی از غلامانش گفت : او را چندین تازیانه بزن ؛ ولی غلام چون روی الهی و صورت ملکوتی و حالت عرشی یوسف علیه السلام را می دید ، به این عمل راضی نمی شد ، لباس ضخیمی بر بدن یوسف علیه السلام قرار می داد و بر او تازیانه می زد که حضرت را به درد نیاورد .

زلیخا ، هرچه به انتظار نشست صدایی از یار نشنید ، به غلام گفت : او را سخت تر بزن . غلام به یوسف علیه السلام گفت : می ترسم مرا در انجام نگرفتن فرمان به زحمت اندازند ، اکنون قسمتی از بدنت را برهنه کن و مرا از این که تازیانه ای سخت بزنم معذور بدار . یوسف علیه السلام کریمانه پذیرفت . با وارد شدن تازیانه ، نالۀ جانسوزی کشید که آن ناله ، گوش عاشق را آزرده کرد .

چون زلیخا زو شنید این بار آه گفت بس کین آه بود از جایگاه

پیش از این آن آه ها ناچیز بود آه آن باد این ز جایی نیز بود

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه