شرح دعای کمیل صفحه 586

صفحه 586

جوان عاق شده و مادر

در تفسیر نیشابوری آمده :

« در عصر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله جوانی به مرز مرگ رسید . از حضرت ختمی مرتبت درخواست شد که از آن جوان عیادت کند . حضرت به بالین او آمد ، در حالی که زبان جوان از شهادت به مراتب ایمان بسته بود ، حضرت پرسیدند : آیا تارک نماز بوده ؟ گفتند : نه . فرمود : از پرداخت زکات امتناع داشته ؟ گفتند :نه . فرمود : عاق پدر بوده ؟ گفتند : نه . فرمود : عاق مادر است ؟ گفتند : آری . پس مادر او را احضار فرمودند و از او خواستند وی را حلال کند و از او درگذرد ، عرضه داشت : چگونه از او گذشت کنم در حالی که به صورتم سیلی زده و چشمم را معیوب کرده . حضرت فرمود : آتش بیاورید . مادر پرسید : آتش برای چه می خواهید ؟ فرمود : می خواهم به جزای عملی که این جوان مرتکب شده او را بسوزانم ، مادر عرضه داشت : من هرگز راضی نمی شوم او را بسوزانید ، زیرا نه ماه در شکمم بوده و با شیرۀ جانم پرورش یافته ، و دو سال او را شیر داده ام و تربیتش کرده ام و سالها در کنارم بوده ، اگر بناست او را بسوزانید من از او گذشت می کنم تا از سوختن نجات یابد » .

مادری که مربّی مجازی است راضی نمی شود فرزندش را که نسبت به او خطا کرده بسوزانند ، چگونه خدای کریم که مربی حقیقی انسان است و آدمی را از نقص به کمال رسانده و انسان بر اثر ضعف اراده و جهالت و نادانی گاهی نسبت به او دچار لغزش شده راضی می شود که بنده اش را به آتش بسوزاند ؟ هَیْهَاتَ أَنْتَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ .

حق نمک

روایت شده : « یزید بن مهلب » مبلغی درهم و دینار از « وکیع » که از اشراف

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه