- مقدمه ی مؤلف 1
- اشاره 13
- اربعین؛ تجسم ادامه ی عهد مؤمنین 17
- اربعین؛ حرکتی به سوی جامعه ی مهدوی 22
- اربعین؛ مکتب ادامه ی شجاعت 25
- معنای پیروزی امام حسین علیه السلام 27
- کربلا، زندگی در مرزهای دلنواز عشق 29
- اشاره 37
- ماورای اسلحه ها 42
- حضور انقلاب اسلامی در هرجا که حرکتی قدسی در میان است 44
- احساس امّتِ واحده بودن در اربعین 47
- عبور از سیطره ی کمّیت ها 49
- امیدی بزرگ 53
- کار بزرگی در حال وقوع است 59
- چیستی حرکت اربعینی این تاریخ 61
- حضوری برای معنابخشیدن به زندگی 63
- بر روی همین شهادت ها باید حساب باز کرد 67
- عقلِ فهم اربعین 69
- اربعین؛ حرکتی پایدار و رو به جلو 71
- تجربه ی روح مهدوی علیه السلام در اربعین 73
خود ضد معنویت است، در این رابطه باید خود را معنا کنیم و تاریخ مان را بسازیم. این مسئله اصلی تاریخ ما است و غفلت از آن، غفلت از اساسی ترین مسئله ی زندگی است.
امیدی بزرگ
سؤال: در جایی فرموده بودید این پیاده روی اربعین که در این سال ها شروع شده، از این جهت تمدن ساز است و یک تاریخ به حساب می آید که ملاحظه می شود، چگونه دست ها و دل ها به سوی هدفی مشخص اشاره دارند و یا در جایی دیگر فرموده اید غرب هم از یک جهت یک تمدن است با عقل خاصی که دارد که در زمان خود دست ها و دل های مردمِ آن سرزمین برای تحقق اهدافی مشخص در کنار هم قرار گرفت. با توجه به این امر آیا می توان گفت عملاً تقابل تمدن اسلامی با تمدن غربی به صورت بالفعل وارد مرحله ی عملیاتی خود شده و از مرحله ی تئوریکِ خود گذشته است؟
جواب: همیشه هر وقت تمدنی به صحنه تاریخ آمده همین طور بوده که دست ها و دل های آن ملت در کنار هم قرار می گرفته و همه به هدفی واحد اشاره می کردند و به سوی آن هدف جلو می رفتند. غرب با این تصور تمدن خود را شروع کرد که آینده ی تاریخ را بسازد و اندیشمندان آن دوران به خصوص فیلسوفان، آدم های جدّی و مصممی بودند برای یک کار بزرگ، و با تمام وجود به صحنه آمدند تا به گمان خود آینده ی بشر