داستانهایی از فضیلت زیارت امام حسین (ع ) صفحه 78

صفحه 78

حضرت فرمودند : بلی ، حجّ و عمره بعد تعداد حجّ و عمره را شمرد تا به ده حجّ و عمره رسید . (58)

سی حج مقبول

((موسی بن قاسم حضرمی )) می گوید :

((حضرت ابو عبداللّه (ع ))) در ابتداء حکومت ((ابو جعفر عباسی )) (منصور دوانیقی ) وارد عراق شده و در نجف نزول اجلال فرمودند ، به من فرمودند :

ای موسی ، برو کنار جاده بزرگ بایست و منتظر باش که عنقریب مردی از طرف ((قادسیّه )) خواهد آمد ، هر گاه نزدیک تو شد به وی بگو : یکی از فرزندان رسول خدا(ص ) تو را می خواند ، او بزودی با تو خواهد آمد .

موسی می گوید : من به طرف جاده مزبور رفته و به آنجا رسیدم و کنار آن ایستاده و هوا بسیار گرم بود ، پیوسته در آنجا ایستاده بودم بحدّی که نزدیک بود مخالفت کرده و بر گشته و ملاقات با او را ترک کنم ، در این هنگام چشمم

به چیزی خورد که به جلو می آید و شبیه مردی است که روی شتری نشسته ، پس چشم به آن دوخته تا نزدیک به من شد ، به او گفتم : ای مرد در اینجا یکی از فرزندان رسول خدا(ص ) شما را می خواند ایشان شما را به من معرفی کرده و پیام برایت فرستاده اند .

مرد گفت : با هم به خدمتش برویم .

موسی می گوید : او را بردم تا نزدیک خیمه رسیدیم ، وی شترش را خواباند و درب خیمه ایستاد منتظر اذن دخول بود ، پس حضرت از درون خیمه او را خواندند ، اعرابی داخل خیمه شد و من نیز نزدیک شده تا درب خیمه رسیده و سخن ایشان را می شنیدم ولی آنها را نمی دیدم .

حضرت ابو عبداللّه (ع ) به وی فرمودند ، از کجا آمدی ؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه