امام حسین علیه السلام وارث انبیاء (شرح زیارت وارث) صفحه 100

صفحه 100

حارث اعور از امام علی علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند: پدر و مادرم فدای حسین کشته شده. به خدا سوگند، گویی وحوش گوناگونی را می بینم که گردنشان را به سوی قبر او کشیده اند و گریه می کنند و شب تا صبح، مرثیه می سرایند. وقتی چنین است از جفا بپرهیزید.

و ابو بصیر از امام باقر علیه السلام نقل می کند که ایشان فرمودند: انسیان و جنیان و پرندگان و حیوانات، چنان بر حسین بن علی علیه السلام می گریند که اشکشان جاری می شود.(1)

صفوان بن یحیی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که ایشان فرمودند: آیا کسی جغد را در روز دیده است؟ به ایشان عرض کردیم: نه، جغد را فقط در شب می بینیم. ایشان فرمودند: آیا می دانید چرا فقط در شب بیرون می آید؟ عرض کردیم: خیر، فرمودند: جغد قبل از شهادت امام حسین علیه السلام روز ها نیز بیرون می آمد و بالای نهر ها و درختان پرواز می کرد، وقتی امام حسین علیه السلام به شهادت رسید قسم خورد که دیگر روز ها بیرون نیاید. جغد، روز ها را روزه می گیرد و با آنچه خدا روزی اش

میگرداند افطار می کند، سپس تا سپیده دم برای امام حسین علیه السلام نوحه سرایی می کند.(2)

مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره) در منتهی الآمال می نویسد:

مرحوم محدّث نوری طاب ثراه به سند صحیح از عالم جلیل، صاحب کرامات باهره و مقامات عالیه، آخوند ملا زین العابدین سلماسی (ره) نقل کرده که فرموده: چون از سفر زیارت حضرت رضا علیه السلام مراجعت کردیم، عبور ما افتاد به کوه الوند که قریب به همدان است، پس فرود آمدیم در آنجا و موسم فصل ربیع (بهار) بود، پس همراهان مشغول زدن خیمه شدند و من نظر می کردم در دامنه کوه ناگاه چشمم به چیز سفیدی افتاد، چون تأمّل کردم پیرمرد محاسن سفیدی را دیدم که عمامه سفیدی بر سر داشت بر سکّویی نشسته که قریب چهار ذرع از زمین ارتفاع داشت و بر دور آن سنگهای بزرگی چیده بود که جز سر جایی از او پیدا نبود، پس نزدیک او رفتم و سلام کردم و مهربانی نمودم، پس به من انسی گرفت و از جای خود فرود آمد و از حال خود خبر داد که از طریقه متشرّعه بیرون نیست و از برای او اهل و اولاد بوده، پس از تمشیت امور ایشان عزلت اختیار کرده محض فراغت در عبادت، و در نزد او بود رساله های عملیّه از علمای آن عصر و خبر داد که هیجده سال است در آنجا است.

و از جمله عجایبی که دیده بود پس از استفسار از آن ها گفت: اوّل آمدن من به اینجا ماه رجب بود، چون پنج ماه و اندی گذشت، شبی مشغول نماز مغرب بودم، ناگاه صدای ولوله عظیمی آمد و صداهای عجیبی شنیدم، پس ترسیدم و نماز را تخفیف دادم و نظر کردم در این دشت، دیدم


1- . کامل الزیارات، ص 165- بحارالانوار، ج45، ص205، ح8و9.
2- . مدینه المعاجز، ج2، ص126، معجزه 98 به نقل از کامل الزیارات.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه