امام حسین علیه السلام وارث انبیاء (شرح زیارت وارث) صفحه 440

صفحه 440

ایشان می خواست از خواندن ذکر مصیبت خودداری کند، ولی خود آقا امام حسین علیه السلام به ایشان فرمودند: مصیبت دخترم حضرت رقیه سلام الله علیها را بخوان. حاج آقا مصطفی مشغول ذکر مصیبت شد و من گریه می کردم و اشک می ریختم. صدای گریه کردنم به قدری بلند بود که بچه هایم متوجه حال من شدند و مرا از خواب بیدار کردند. خیلی ناراحت شدم که چرا فرزندانم مرا از آن حال پر فیض محروم کردند. پیش خود اظهار تأسف می کردم که چرا دیدن آن منظره ملکوتی دیگر برایم امکان ندارد. همان روز، یا روز بعد، به دکتر معالج خودم، مراجعه نمودم. وی پس از انجام معاینات جدید با حال تعجب گفت: دیگر هیچ اثری از ناراحتی و بیماری قلبی در کار نیست. پزشک معالج از من سؤال کرد: چه دارویی مصرف کرده اید که به این زودی اثر کرده است؟ شرح حال توسل و خواب خودم را برای دکتر

بیان کردم. دکتر که قلمی در دست داشت و سرپا ایستاده بود، بعد از شنیدن داستان بی اختیار قلم از دستش بر زمین افتاد. یک حالت معنوی خاصی بر اثر شنیدن نام مولی الکونین امام حسین علیه السلام به او دست داده بود. پشت میز طبابت نشست و اشک از رخسارش جاری شد. مقداری گریه کرد و پس از آن رو به من کرد و گفت: ای آقا! این ناراحتی شما جز توسل و عنایت و امداد غیبی، علاج دیگر نداشت.

از این رویداد شگفت می توان چند مطلب مهم را نتیجه گرفت:

1. حضرت رقیه یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام می باشند.

2. امام حسین علیه السلام روضه دخترشان حضرت رقیه را دوست دارند.

3. توسل به حضرت رقیه یکی از اسباب برآمدن حاجات است.(1)

شفاء گرفتن دختر فلجی با روضه حضرت رقیه امام حسین

حاج غلامرضا سازگار مداح وشاعر اهل بیت نقل کردند: یکسال بعد از ماه مبارک رمضان با جمعی از مداحان تهران به مشهد مقدس رفتیم و بعد از مستقر شدن در محل اسکان، همگی باهم به سوی حرم راه افتادیم. در راه زمزمه ای را شروع کردیم و به صورت هیئت وارد صحن علی بن موسی الرضا علیه السلام شدیم زائرین و خادمین حرم نیز، وقتی حال و هوای ما را دیدند به ما ملحق شدند و همه در حال گریه ، با یک حالت معنوی خاص وارد رواق حرم شده و تا پای ضریح پیش رفتیم.

در پای ضریح یک دختر سه چهار ساله فلج در کنار پدرش، دخیل به حرم امام رضا شده بود. من دختر فلج را در بغل گرفتم و با صدای بلند گفتم: ای دوستان امروز می خواهیم شفای این دختر فلج را بگیریم. من برای امام رضا روضه حضرت رقیه را می خوانم تا حضرت به احترام سه ساله امام حسین این دختر را شفا دهد. در حال روضه که با اشک و ناله عجیبی همراه بود یک دفعه متوجه شدم دختر سنگین شد و در بغل من شروع به پا زدن کرد ( مثل پا زدن به دوچرخه) و دیگر نمی توانم او را نگه دارم وقتی او را روی زمین گذاشتم روی پاهای خود ایستاد و


1- . خورشید خرابه شام، سیدعلی موحد ابطحی، ص 144 تا 147.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه