نزول قرآن تدريجي بوده است. چنانكه خداوند در سوره فرقان، در جواب مشركاني كه درباره همين نزول تدريجي ايراد ميگرفتند ميفرمايد: "وقال الذين كفروا لو لا نزل عليه القرآن جملة واحدة، كذلك لنثبت به فؤادك و رتلناه ترتيلا" [26] "كافران گفتند چرا قرآن يكباره بر او فرود نيامده! ما آن را به تدريج فرو فرستاديم تا بهتر در دلت جاي بگيرد. " حضرت رسول «صلي الله عليه و آله» چون امي [27] بودند آنچه را بر ايشان وحي ميشد به حافظه ميسپردند و بر اطرافيان ميخواندند آن حضرت بعد از نزول وحي به نويسندگان وحي دستور ميدادند كه آيه را در چه جاي سوره قرار دهند مانند آيه "ان الله يامر بالعدل و الاحسان" [28] كه فرمودند جبرئيل اين آيه را برايم آورده و فرموده آن را فلان جاي سوره نحل قرار دهم. عدد نويسندگان وحي را در زمان نزول آيات قرآن بر پيامبر، از چهارده تا چهل و سه نفر نوشتهاند. ابوعبدالله زنجاني در كتاب تاريخ القرآن چنين ميگويد "كان للنبي كتابا يكتبون الوحي و هم ثلاثة و اربعون اشهر هم الخلفاء الاربعة و كان الزمهم للنبي زيد بن ثابت و علي بن ابي طالب «عليه السلام». " پيامبر «صلي الله عليه و آله» نويسندگان متعددي داشتند كه وحي را يادداشت ميكردند و آنها چهل و سه نفر بودند كه از همه مشهورتر، خلفاي چهارگانه نخستين بودند، ولي بيش از همه زيد بن ثابت و اميرمؤمنان علي بن ابي طالب ملازم پيامبر در اين زمينه بودند. آنچه در تاريخ به ثبت رسيده آن است كه ترتيب آيات از طرف خداوند تعيين شده و رسول اكرم «صلي الله عليه و آله» به هنگام خواندن آيات بر مسلمانان ترتيبي را كه به وسيله فرشته مقرب به او تعليم داده شده، رعايت فرموده است. علاوه بر آنكه روايات زيادي مشعر برآن است كه رسول خدا «صلي الله عليه و آله» سوره بقره يا آل عمران يا غير آن را تماما در يك نماز خوانده است. و اين حاكي از آن است كه در زمان پيامبر آيات مرتب بوده و از جمع آنها سورهاي تشكيل ميشده است. روايات زياد ديگري نيز داريم حاكي از آن كه برخي از مسلمانان تمام يا بعض قرآن را از حفظ داشتند. عده حافظان قرآن به اندازهاي زياد بود كه در تواريخ ميخوانيم، در يكي از جنگها كه زمان ابوبكر واقع شد چهار صد نفر از قاريان به قتل رسيدند يا در داستان " بئرمعونه" ميخوانيم كه حدود 70 نفر از قاريان به شهادت رسيدند. پس حافظان و قاريان و معلمان قرآن آنقدر زياد بودند كه تنها در يك جنگ اين تعداد از آنها به شهادت رسيدهاند. رواياتي داريم كه پيامبر اكرم «صلي الله عليه و آله» سالي يك بار قرآن را بر جبرئيل ميخواندند و سال آخر عمرشان، قرآن را دوبار بر جبرئيل خواندند. رواياتي دلالت دارد بر اينكه برخي از صحابه پيغمبر، قرآن را از حفظ نزد پيغمبر «صلي الله عليه و آله» ميخواندند تا در صورت اشتباه، تصحيح فرمايند. اما اينكه ترتيب آيات قرآن كنوني با ترتيب قرآن رسول خدا «صلي الله عليه و آله» مطابقت دارد يا نه؟ به نظر ميرسد كه در مواردي چنين نباشد، مثلا" 234 سوره بقره ناسخ آيه 240 آن دانسته شده است; حال آنكه ناسخ بايد بعد از منسوخ باشد. و اين حكايت ميكند كه ترتيب همه آيات با ترتيب رسول خدا «صلي الله عليه و آله»، مطابقت ندارد نظر علامه «رحمه الله» آن است، كه اختلافي كه در مواضع آيات ميبينيم همه ناشي از اجتهاد صحابه است. در روايات مربوط به جمع اول قرآن، شواهدي بر اين هست كه اصحاب، ترتيب رسول خدا «صلي الله عليه و آله» را در همه آيات نميدانستند. ترتيب سورهها كه در وضع فعلي تدوين قرآن ديده ميشود، ترتيبي نيست كه در هنگام نزول داشته است، چنانكه مشهور است اولين سوره نازل شده علق و آخرين سوره نصر بوده است. و به گفته قرطبي، زيد بن ثابت «جمعه غير مرتب السور» قرآن را بدون ترتيب سور جمع آوري كرده است. سعي صحابه در جمع قرآن بوده نه در ترتيب آيات يا سورههاي آن. و در روايات، تواتري درباره يك يك آيهها، كه در جهت اثبات مطابقت ترتيب آيات قرآن فعلي با ترتيب رسول خدا «صلي الله عليه و آله» باشد، نداريم. 2- اختلافي كه در مواضع و ترتيب آيات و سور ديده ميشود، به مساله تحريف ربطي ندارد; زيرا تحريفي كه از ناحيه جاهلان و معاندان مطرح ميشود، تحريف لفظي به معناي كم و زياد كردن آيات قرآن يا تبديل و تغيير آنها ميباشد، كه اين غير از تغيير ترتيب آيات يا سور است. در روايات زيادي در كتب مختلف از اهل سنت و شيعه، ميبينيم كه مساله كتابت قرآن در زمان رسول خدا «صلي الله عليه و آله»، توسط كاتبان وحي، صورت گرفته، كه عدد و اسامي برخي از آنان ذكر شدهاست; مانند حضرت علي «عليه السلام» و ابوبكر، عمر، عثمان، ابي بن كعب، زيد بن ثابت، معاويه، يزيد، پسران ابوسفيان، مغيرة بن شعبه، زبيربن عوام،خالد بن وليد و... كه برخي فقط كاتب سورمدني و برخي كه زودتر به اسلام گرويده بودند كاتب سور مكي و نيز مدني بودند. از ميان اين كتاب حضرت علي «عليه السلام» كه پيش از همه اسلام را قبول كرده و در دامن وحي تربيت يافته و همواره با پيامبر «صلي الله عليه و آله» بود، بيشتر، بهتر و كاملتر از هر كسي در نوشتن قرآن همراهي ميكرده است. حضرت علي «عليه السلام» جز سه زمان - به هنگام مهاجرت به مدينه، ماندن در مدينه به امر رسول خدا «صلي الله عليه و آله» در حالي كه لشكر اسلام به همراه رسول خدا به جهاد ميرفت، و رفتن به يمن براي آشنا ساختن مردم يمن با تعاليم اسلامي، هميشه با پيامبر بودند و بيشتر از هر كسي در نوشتن قرآن سهيم و از فراگيري آن بهرهمند بوده است. حضرت علي «عليه السلام» بعد از وفات رسول خدا «صلي الله عليه و آله»، به وصيت ايشان قرآن نوشته شده بر تكههاي چوب و پوست و استخوان را در يك مصحف جمع كردند; والا ممكن نبوده كه قرآن را در سه روز نوشته يا حفظ كرده باشند. شيخ محمد غزالي ميگويد: «فلما انتقل الرسول الي الرفيق الا علي كان القرآن كله محفوظا في الصدور و كان كذلك ثبتا في السطور». [29] . عقيده شيعه آن است كه قرآن در زمان پيامبر، به فرمان ايشان و به وسيله حضرت علي «عليه السلام» گردآوري شده و حضرت علي «عليه السلام» بعد از رحلت رسول خدا «صلي الله عليه و آله» آن را در مصحف جمع آوري كرد و بر شتري باركرده به نزد صحابه آورد و فرمود: "اين قرآن است كه من جمع آوري كردم. [30] قرآني كه حضرت جمع آوري نمودند تنها قرآن نبود بلكه مجموعهاي از قرآن و تفسير و شان نزول بوده كه دست به دست در نزد اهل بيت گشته و به دست عامه نرسيدهاست. [31] . پس از وفات رسول خدا «صلي الله عليه و آله»، بخاطر شورشهاي متعدد خليفه اول ناچار به جنگ شد كه در اين جنگها بخصوص در جنگ يمامه، تعداد بسياري از حافظان و قاريان قرآن كشته شدند; جمع آوري قرآن را به شكل مصحف پذيرفت لذا خليفه اول زيد بن ثابت را - از نويسندگان وحي و حافظ كل قرآن - مامور جمعآوري قرآن كرد. زيد بن ثابت از مسلمانان خواست كه هركس آيه و سورهاي را از قرآن نوشته به وي تحويل دهد. او نوشتههاي متفرق و پراكنده قرآن را كه بر پوست، پاره استخوان، سنگ، چوب و... نوشته شده بود، جمع و با هم تطبيق كرد و سپس در مسجد بر مسلمانان خواند. زيد تمام آيات و كلمات قرآن را با تواتر قطعي، پس از جمع آوري بر كاغذ و چرم نوشت و به خليفه اول داد. به نمونهاي از دقتي كه در جمع آوري قرآن اعمال شده توجه فرماييد. عمر بن خطاب كه خود كاتب وحي بوده است اين آيه را چنين ميخواند «والسابقون الاولون من المهاجرين و الانصار الذين اتبعوهم باحسان» (به رفع كلمه انصار، بدون «واو» بين آن كلمه و «الذين») زيد به هنگام جمع آوري قرآن بر او ايراد گرفت كه از پيغمبر «صلي الله عليه و آله» شنيده و نوشته است «والذين» و چون بين آن دو اختلاف روي داد به نسخههاي ديگر مراجعه شد و بخصوص از حافظان قرآن رفع اختلاف خواستند، ابي ابن كعب و ديگران روايت زيد را تاييد كردند و اختلاف رفع شد. [32] . زيد يكبار به امر ابوبكر و بار ديگر به امر عثمان قرآن را نوشت، كتاب ديگر مانند علي بن ابيطالب «عليه السلام» و ابي بن كعب و عبدالله بن مسعود كه قرآن ديگري داشتند، چيزي را از قرآني كه در دست مردم بود، انكار نكردند و نگفتند فلان مطلب در قرآن نبوده و داخل قرآن شده، يا فلان نكته از قرآن كم شده است، تنها مخالفتي كه با قرآن گردآوري شده به دست ما رسيده نظر ابن مسعود است كه درباره معوذتين بوده است وي اعتقاد داشت اين دو حرزي براي حسنين «عليهما السلام» بوده و جزئي از قرآن محسوب نميشود، كه اصحاب اين سخن را رد كردند. به تواتر توسط امامان معصوم «عليهم السلام» تصريح شده كه اين دو سوره از قرآن است. قرآن كتابي است كه در عصر پيامبر جمع آوري شد، مسلمانان سخت به يادگرفتن و حفظ آن اهميت ميدادند و همواره در مسجد، خانه، ميدان جنگ، و هنگام روبرو شدن با دشمنان بعنوان استدلال بر حقانيت مكتب مورد استفاده قرار ميگرفت - حتي از تواريخ اسلامي استفاده ميشود كه تعليم قرآن را مهر زنان قرار ميدادند و اصولا تنها كتابي بوده كه در همه محافل مطرح بوده است - لذا امر تلاوت، قرائت، حفظ و تعليم و تعلم مخصوص به آن بوده و اين يكي از سنتها و عبادتهاي بزرگ محسوب ميشده و ميشود. قرآن كتابي است كه نويسنده و حافظ بسيار داشته و دارد و اين همه اخبار و آيات و براهين عقلي بر سلامتش دلالت ميكند، پس چگونه ممكن است دست تحريف كنندگان به سوي آيين قرآن دراز شود؟
پاورقي
[1] آية الله معرفت: صيانة القرآن من التحريف، ص 35.
[2] تفسير نمونه، ج 11، ذيل آيه 9 سوره حجر.
[3] آية الله معرفت: همان منبع، ص 36.
[4] خرازي - سيد محسن: بداية المعارف الالهية.
[5] اسراء، 88.
[6] نساء، 82.
[7] فصلت، 41 - 42.
[8] ترجمه تفسير الميزان، ج23 ذيل آيه 9 از سوره حجر.