- دیباچه 1
- گفتار اول: دلیل قرآنی 12
- گفتار دوم: ادله روایی 16
- اشاره 58
- گفتار اول: ادله منکرین زیارت قبور پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) 60
- گفتار دوم: ولایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) کامل کننده حج 66
- اشاره 68
- گفتار سوم: رد ولایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، بازگشت به بت پرستی جاهلی 68
- برهان اول 69
- برهان دوم 72
- برهان سوم 75
- اشاره 75
- زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و عترتش (علیهم السلام)، کامل کننده عبادات 83
- برهان چهارم 84
- اشاره 84
- هدف از اسکان هاجر و اسماعیل در کنار خانه خدا 85
- فرازی از دعای ندبه 90
- اشاره 96
- برهان پنجم 96
- سبع المثانی، فاتحه الکتاب ما در قرآن است 101
- نتیجه 105
- برهان ششم 106
- اشاره 106
- مقام ابراهیم (علیه السلام) 109
- مثال اول: آیه 31 سوره مبارکه مریم 113
- اشاره 113
- گفتار چهارم: تبرک جستن به مواضع پیامبران 113
- اشاره 115
- مثال سوم: سامری و گوساله 115
- جریان سامری و گوساله در روایات شیعه و سنی 116
- گفتار پنجم: اهل بیت، پیامبران و اوصیای الهی (علیهم السلام)، معدن طهارت، برکت و قداست 117
- اشاره 125
- گفتار ششم: اهل بیت (علیهم السلام) انوار الهی 125
- انوار پنج گانه پیش گفته 127
- ائمه نه گانه از فرزندان حسین (علیه السلام) در آیه نور 130
- بیانی دیگر برای آیه مبارکه 131
- خلقت نوری اهل بیت (علیهم السلام) 135
- اشاره 138
- همراه بودن نام پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) با بزرگ ترین عبادت ها 140
- قرار گرفتن صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) در دیگر عبادت ها 141
- برهانی دیگر: اطاعت از خدا، رسول و اولی الامر 148
- توسل، نشانه نزدیکی به حق تعالی 157
- گفتار هشتم: توسل، عبادت توحیدی 157
- مشروط بودن طلب آمرزش به توسل به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) 160
- شرط بودن توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) 168
- توسل به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) میثاق تمام پیامبران 173
- پیامبران بر دین پیامبر اسلام 174
- شراکت اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در میثاق الهی 179
- یکسانی اهل بیت (علیهم السلام) با پیامبر (صلی الله علیه و آله) در طهارت 184
- پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) کلمات تمام شده خداوند 185
- سلام کردن به پیامبر (صلی الله علیه و آله) به منزله زیارت 195
- نابودی و قبولی اعمال 196
- تکذیب آیات الهی، سبب از بین رفتن اعمال 198
- توجه به جانشین خدا در همه حال، برای پذیرش طاعت ها و رسیدن به مقام های معنوی 202
- جاودانگی رسالت و وساطت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) در رساندن وحی الهی به تمام عالم ها 206
- اصحاب کهف، نشانه هایی برای عالمیان 209
- اشاره 209
- زنده کردن مردگان از سوی خدا 210
- حیات دوباره و معاد جسمانی 212
- حدیث امام صادق (علیه السلام) در کتاب احتجاج 214
- اشاره 218
- بزرگداشت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، نوعی شرک! 218
- فتواهای شیطانی برای تخریب قبه نبوی 226
- گفتار نهم: احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) 229
- اشاره 229
- اول: وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امام علی (علیه السلام) درباره محل دفن 229
- سیره و روش مسلمانان در مورد قبرهای پیامبران 230
- عبادتگاه بودن قبرهای پیامبران در مسجدالحرام 232
- اشاره 233
- دوم: روضه شریف در کنار قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله)، جایگاهی برای عبادت مسلمانان 233
- برتری مشاهد مشرفّه در نظر بیشتر دانشمندان اهل سنت 234
- برتری خاک قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر سایر سرزمین ها 235
- روضه شریف میان خانه های پیامبر (صلی الله علیه و آله)، دربردارنده قبرهای فرزندان پاک ایشان 236
- تعیین محدوده روضه شریف 241
- روایت هایی در مورد قداست زمین کربلا 244
- اشاره 246
- سوم: اقامه ماتم و عزا کنار قبرهای اهل بیت (علیهم السلام)، سنتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) 246
- برپایی دعا و انجام عبادت نزد قبرهای اهل بیت (علیهم السلام) از سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) 247
- برخی از سنت های پیامبر (صلی الله علیه و آله) در زیارت قبر مادرش (علیها السلام) 248
- چهارم: جواز زیارت قبرها از سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) 251
- اشاره 252
- پنجم: تعیین موسم حج برای زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) از سوی خود ایشان 252
- انجام دادن حج و زیارت قبر پیامبر 254
- واهل بیت 254
- باعظمت تر بودن مسجد کوفه از بیت المقدس 257
- آباد سازی قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله)، تداوم بخش شهادت دوم 258
- از بین بردن قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله)، به فراموشی کشاندن یاد اوست 259
- ششم: وجود حیات برزخی برای اهل قبور 261
قبولی عبادت ها و دعاهای فرد می شود. از رسیدن اصحاب کهف به این جایگاه و وارد شدن آنان به عرصه های دیگر که وابسته به عالم های نورانی است، فهمیده می شود که باید در ابتدا، مقدمات فراوانی را فراهم کرده باشند تا برای درک آن مقام های بزرگ و جایگاه های بلند لیاقت پیدا کنند.
حیات دوباره و معاد جسمانی
طبری در تاریخ خود می گوید:
اصحاب کهف فرزندان پادشاه روم بودند و خدا اسلام را نصیب آنها کرد و آنان عده ای اندک بودند که از قوم خود کناره گرفتند و به غار پناه بردند و خدا آنها را به مدت طولانی به خواب برد تا اینکه قومشان همگی از بین رفتند و امتی مسلمان به جای آنها آمد که پادشاهی مسلمان داشتند و درباره مسئله روح و جسم اختلاف کردند. یکی می گفت: روح و جسم با هم برانگیخته می شوند؛ دیگری می گفت: روح برانگیخته می شود و جسم در زمین نابود می شود و چیزی از آن باقی نمی ماند. پادشاه از اختلاف آنان ناخشنود بود؛ خرقه ای پوشید و بر خاکستر نشست و سپس خدای عزوجل را خواند و گفت: پروردگارا! اختلاف اینان را می نگری؟ کسی را برانگیز که حقیقت را برای آنها بیان کند و خدا اصحاب کهف را برانگیخت.(1)
آیه 21 سوره مبارک کهف می فرماید:
(وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَهَ لا رَیْبَ فِیها إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً)
و این چنین مردم را متوجه حال آنها کردیم تا بدانند که وعده خداوند [در مورد رستاخیز] حق است و در پایان جهان و برپایی قیامت شکی نیست. در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی می گفتند: بنایی بر آنان بسازید [تا برای همیشه از نظر پنهان
1- (1) تاریخ طبری، ج 1، ص 457.