آشنای ناشناخته: شرحی بر زیارت مفجعه حضرت زینب سلام الله علیها صفحه 202

صفحه 202

1- بشربن خزیم اسدی می گوید: آن روز به زینب دختر علی (علیها السلام)توجه کردم، به خدا سوگند هرگز هیچ زن باحیا و محجوبی را در سخنوری شیواتر و گویاتر از او ندیدم. آن چنان سخنرانی می کرد که گویا از زبان امیرالمؤمنین (علیه السلام) سخن می گوید. الملهوف / 192.

2- وقد أؤماءت إلی الناس آن اسکنوا، فارتدت الأنفاس و سکنت الأجراس. الملهوف / 192.

که این صدای عرشی چنان تسلطی بر میدان که بلکه بر شهر کوفه به وجود آورد که گویی نفس ها در سینه ها حبس شده و این خطبه چنان تأثیری در مردم کوفه گذاشت که همه را به گریه انداخت تا جایی که آن حضرت در فرازی از خطبه فرمودند: آری باید بسیار بگریید و کم بخندید.(1) به دلیل آن جگری که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پاره کردید و بد سرنوشتی برای خود رقم زدید، چه جوابی در روز قیامت برابر جدم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خواهید داشت؟ آن جا که از شما سؤال کند با خاندانم که به شما سپرده بودم و شما را به مودت آنها سفارش کرده بودم چه کردید؟(2) السَّلامُ عَلی مَنِ احْتَجَّتْ فی مَجْلِسِ ابْنِ زیادٍ بِاحْتِجاجاتٍ واضِحَهٍ وَ ...

گفت و گوی حضرت زینب (علیها السلام)با ابن زیاد

شیخ مفید (رحمه الله) در کتاب ارزشمند و شریف «الارشاد» چنین نقل می نماید:

اهل و عیال امام حسین (علیه السلام) را وارد مجلس ابن زیاد کردند، حضرت زینب (علیها السلام)نیز در میان آنان به صورت ناشناس و با بدترین لباسهایش وارد مجلس شد و به گوشه یی رفت و نشست و کنیزانش اطراف او را گرفتند.

ابن زیاد پرسید: این زن که بود که کناره گرفت و در گوشه یی نشست و زنان همراه اویند؟ حضرت زینب (علیها السلام)جوابی به او نداد، ابن زیاد، دوباره سخن خویش را تکرار کرد. یکی از کنیزان حضرت به او گفت: این بانو، زینب دختر فاطمه (علیها السلام)، دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. ابن زیاد رو، به آن حضرت کرده و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه