- پیشگفتار 1
- مقدمه 2
- اعتبار سند دعاء 7
- «الله» جل جلاله 8
- عرفان و معرفت 14
- نفس 22
- نفس لوامه 28
- نفس مطمئنه 29
- نبی و نبوت 33
- رسول 33
- حجت 35
- ضلال و ضلالت 37
- دین 42
- تفسیر دعاء 44
- اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم أعرف نبیک 45
- نتیجه 51
- اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتک 54
- اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی 57
- نتیجه 64
- بحث کلی پیرامون دعاء 66
[7] سوره یس، آیه83.
[8] سوره انعام، آیه103.
[9] سوره رعد، آیه28.
عرفان و معرفت
«معرفت و عرفان»، ادارک شیء است به اندیشه و تدبیر در اثر آن چیز، که اخصّ از علم می باشد. زیرا علم، مطلق ادراک است و به تفکر در خود شیء نیز حاصل می شود. به عبارت دیگر می توان گفت: معرفت، اعم است؛ زیرا علم، ادراک حقیقت شیء است و معرفت، ادراک شیء است خواه به حقیقت باشد یا به ظاهر و آثار.
و بنا بر اینکه عرفان و معرفت اعم از معرفت حقیقت شیء یا آثار و
وجوه آن باشد، حدیث شریف معروف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» را می توان تفسیر نمود که هر کس شناخت حقیقت نفس خود را که مرکب و محتاج و دارای سائر صفات و مشخصاتی است که باری تعالی از آن منزه است، می شناسد، پروردگار خود را که از این صفات و صورت عرفان اول، عرفان حقیقت نفس است و عرفان دوم، همان عرفان شیء و به چیزهائی است که از او سلب می شود و خارج از حقیقت ذات او است و می توان تفسیر نمود که هر کس شناخت نفس خود را که محتاج و نیازمند به غیر و مصنوع و مخلوق و مملوک غیر و غیر مستقل بالذات و معلول و حادث است، خدا را که صانع و خالق و مالک و آفریننده و هستی بخش او است به بی نیازی و کمال، و سایر صفات جلال و جمال می شناسد که بنا بر این وجه، عرفان و معرفت در هر دو جزء حدیث به معنای عرفان آثار و تفکر در آثار و اوصاف نفس و رب، حاصل شده و به معرفت به حقیقت آنها ارتباط و دلالت ندارد.
و می توان تفسیر نمود که هر کس نفس خود را بشناسد به اینکه حقیقت آن را نمی توان شناخت و درک آن میسّر نیست، پروردگار خود را نیز می شناسد به اینکه حقیقت وجود و کنُه ذاتش از دسترس ادراک بیرون است و بنا بر این وجه نیز معرفت، به حقیقت ذات تعلق نگرفته و با تدبّر در آثار، حاصل شده است؛ و در این معنی شاعر می گوید:
تو که در علم
خود زبون باشی