شرح دعای مکارم الاخلاق صفحه 132

صفحه 132

در توصیه ی پیشینیان آمده که :

«لاتمنعوا الحِکمَه أهلها فتظلموهم و لا تعطوها غیر مستحقّها فَتظلموها.»(1)

«حکمت را از اهل آن باز مدارید که به آنها ستم روا داشته اید. و آن را به افراد غیر مستحقّ آن مدهید، که به حکمت، ستم کرده اید.»

به راستی نیز که چنین است. بازداشتن آنان که اهلیّت دریافت حکمت را دارند، ستم راندن بر ایشان است، آن سان که عرضه ی حکمت بر غیر اهلش ستمی نابخشودنی بر ساحت آن دانش و بینش است.

[45 _ و القول بالحق و إن عزّ]

سخن گفتن به حق، امری دشوار است تا آن جا که جمعی به غلط حق را تلخ دانسته و آن را در قالب ضرب المثلی رایج در فرهنگ برخی انسان ها جای داده اند. در واقع حق شیرین است؛ لکن این موضع گیری در مقابل حق است که بر اساس امیال و خواهش های نفسانی و خودمحوری ها، انسان را در مقابل حق قرار می دهد و چنین می شود که حق برای او امری تلخ جلوه می کند. فرهنگ تربیتی دین می کوشد تا فرد را به گونه ای بسازد که هرگز از حق گرایی گریز نداشته و نسبت به آن سست عنصر نباشد. چنین است که قرآن مجید سستی در برابر حق را نکوهش می کند، در آیاتی نظیر :

(وَ أکثرهم للحق کارهون)(2)

( بیشتر آنها حق را خوش نمی دارند. )

(لَقَد جِئناکُم بِالْحَقّ وَ لکنَّ أکثرکم للحق کارهون)(3)

( حق را برای شما آوردیم، ولی بیشتر شما، حق را خوش نمی دارید. )

بساط تربیت دینی می کوشد تا به انسان بفهماند که :

«ما ترک الحَقَّ عزیز إلّا ذلّ، وَ لا أخذ به ذلیل إلّا عزّ.»(4)

«هیچ عزیزی حق را رها نکرد مگر آن که به ذلّت رسید. و هیچ ذلیلی حق را نگرفت، مگر آن که به عزّت رسید.»

میان حقّ با عزّت و ذلّت، رابطه ای انکارناپذیر است: چشم پوشی عزیز از حق، او را خوار می دارد و گرایش ذلیل به حق وی را عزّت خواهد بخشید. خوگرفتن با چنین روحیه ای سبب می شود که انسان هیچ گاه از حق در خود


1- بحارالأنوار :36 217، باب 40 ص نصوص الله عَطَ الاْچَِّه مِن خق اللّوح و اگواتر.
2- مؤمنون (23): 70 و زخرف (43): 78.
3- شوری (42): 24.
4- امام حسن عسکری علیه السلام ، بحارالأنوار :72 232.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه