شرح دعای مکارم الاخلاق صفحه 224

صفحه 224

وگرنه به مصداق «هر کسی از ظنّ خود شد یار من» و به فرموده ی (کُلّ حزب بما لدیهم فرحون)(1)  همه از عملکرد خود شادمان اند و

بدان دل خوش می دارند، تا جایی که خلاصی از این میدان و تعیین تکلیف قطعی و نهایی برای کسی امکان پذیر نمی بود.

به هرحال، ما نیازمند آن توانمندی و این راه یابی هستیم. و وصول به این دو، جز با مددجویی از خدای متعال و گام نهادن در میدان عمل به اتّکای او، امکان پذیر نیست.

بار و پیام دیگر این بخش از دعا، توجّه به همان واقعیّتی است که به مناسبت در جای جای این شرح بدان اشاره رفت که گستره ی اخلاق رفتاری در منطق دین، تا بدان جاست که عرصه های فردی و اجتماعی را در بر گرفته و با اعتقاد الاهی درمی آمیزد. نگرشی این چنین به سرفصل اخلاق، می تواند حیات بخش فرد و نجات بخش جامعه گردد.

«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَوِّجْنی بِالْکِفایَهِ، وَ سُمْنی حُسْنَ الْوِلایَهِ، وَ هَبْ لی صِدْقَ الْهِدایَهِ، وَ لاتَفْتِنّی بِالسِّعَهِ، وَ امْنحْنی حُسْنَ الدَّعَهِ، وَ لاتَجْعَلْ عَیْشی کَدّآ کَدّآ، وَ لاتَرُدَّ دُعائی عَلَیَّ رَدّآ، فَإنّ ی لا أجْعَلُ لَکَ ضِدّآ، وَ لا أدْعُو مَعَکَ نِدّآ.»

«خداوندا، بر محمّد و خاندانش درود فرست و تاج لیاقت و شایستگی و کفایت بر سرم نِه، و مرا به حُسن دوستی خویش نامور کن، و راه صدق و هدایت عطایم کن. مرا به گشادگی _ در زندگی _ میآزمای و زندگی خوش ارزانی ام دار، و مرا در تنگنا قرار مده، و زمان دعا و نیایش دست ردّ به سینه ام مزن که من _ موحّدم و_ همپای تو هیچ ضدّ و شریکی باور ندارم و نمی خوانم.»

در این بخش امام علیه السلام ضمن درخواست کفایت و لیاقت و شایستگی، از خدا می خواهد که به حسن ولایت و دوستی حق نامور شده و از هدایتی راستین بهره مند گردد. همچنین می خواهد که به آزمونِ گشادگی در زندگی آزموده نشود و زندگیِ خوش و دور از سختی و رنج و تنگی در معیشت را به حضرتش ارزانی دارد، و خداوند دعا و درخواست او را رد نکند. حضرتش برای اجابت همه ی این خواسته ها به پشتوانه ی توحیدی خویش تکیه می نماید.

در نگرشی کلّی به این بخش، چنین به دست می آید که فرد برای زندگی موفّق در میان جمع، شایستگی هایی لازم دارد که بدون آن ها نخواهد توانست با آرامش و سربلندی، حیات دنیوی خویش را سامان دهد.

[79 _ و توّجنی بالکفایه]

کفایت و لیاقت که در نخستین قسمت مطرح شده، ابزار اوّلیّه ی این حرکت موفّق است. امام برای نشان دادن ضرورت آراستگی شخصیّت انسانی به این مهم، از واژه ی «توّجنی» در آغاز کلام خویش بهره می گیرد که ریشه ی آن کلمه ی تَوَجَ است. همان گونه که تاج برای پادشاهان موجب زینت و جلب توجّه کسان دیگر می شود، آراسته شدن انسان به عنصر کفایت و لیاقت نیز موجب می گردد تا شخص، مورد توجّه دیگران قرار گیرد و از مقبولیّت طبیعی برخوردار


1- مؤمنون (23): :53 هر گروهی به آنچه دارند، دلخوش اند.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه