شرح دعای مکارم الاخلاق صفحه 38

صفحه 38

هیچ گاه ولیّنعمت را فراموش نمی کند، در دنیا غرق نمی شود و با سرمستی پیشه کردن، خدا را از یاد نمی برد.

[7 _ وَ أعزّنی وَ لاتَبلینّی بالکبر]

در بخش اخیر، امام علیه السلام چهار نعمت بزرگ را برمی شمارد و در کنار هریک، عمده ترین آفت آن نعمت را یادآور می شود.

É  عزّت  Ä ابتلا به کبر

É  عبادت  Ä فساد به عُجب

É  معاونت و خیرخواهی  Ä محو به منّت گذاری

É  اخلاق والا  Ä فخر و خودفروشی

اگر ما بخواهیم در مقولات اخلاقی پیش برویم، امکان ندارد مگر آن که آفات هریک از والایی های اخلاقی را به درستی بشناسیم. این شیوه ی پسندیده ای است که امام علیه السلام در این بخش به ما می آموزند. لذا ما از یک سوی باید آفت شناس باشیم و از سوی دیگر، آفت زدا تا انجامِ نیکویی داشته باشیم.

نکته ی دقیق دیگر در این بیان، مرز بسیار ظریف و حسّاس این مسائل و زمان و چگونگی تبدیل شدن ارزش به ضدّ ارزش است. این نیز شناختی آگاهانه و جامع الاطراف از حسنات اخلاقی را طلب می کند.

مطالعه ی دو روایت در باب عزّ از امام علی علیه السلام آموزنده ی دقیق این معنی است.

«العزّ مَعَ الیأس.»(1)

«عزّت واقعی در یأس از مردم و دل نبستن به آنان است.»

«مَن اعتزّ بغیر الله أهلکه العزّ.»(2)

«کسی که عزّت را به واسطه غیر خدا بجوید، همان عزّت او را هلاک می سازد.»

عزّت در این جا دشمن خود می گردد؛ چرا که فرد، این عزّت را در غیر خدا جست وجو کرده است. یعنی که عزّت با یأس از مردم تحقّق می یابد و آفت آن، جویائیِ این عزّت در غیر پیشگاه خداست که باز هم توجّه به «تبدیل نعمت به نقمت» می شود. این مقوله ی مهمّی است که باید نسبت به آن بیدار بود.

«مَن أرادَ عزًّا بلاعشیره و غنیً بلا مال و هیبه بلا سلطان، فلینقل عن ذُلّ معصیه الله إلی عزِّ طاعته.»(3)

«کسی که عزّت را می خواهد بدون خاندان؛ بی نیازی را بدون مال و هیبت را بدون سلطنت؛ باید از ذلّت عصیان خدا به عزّت طاعت خداوند منتقل شود.»

پیوند عجیبی در روایات شیعه میان عزّت با بندگی خدا به چشم می خورد(4) .


1- غرر و درر: 442.
2- همان: 8317.
3- بحارالأنوار :78 192.
4- امالی طوسی: 524، مجلس 18؛ خصائص الائمه: 99؛ خصال :1 169. .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه