شرح دعای مکارم الاخلاق صفحه 50

صفحه 50

«الفقر فخری و به افتخر»(1) «فقر، فخر من است که بدان افتخار می کنم.»

که مراد نیازمندی به خداست نه تهیدستی و فقر مادّی چرا که می فرماید :

«اللّهُمَّ توفنی إلیک فقیرآ»

«خدایا! مرا در حالی به سوی خود برگیر که به درگاهت نیازمند باشم.»

«کَفی بی فَخرآ أن تکون لی رَبًّا»(2)

«برای فخر من این بس که تو خداوندگار من باشی.»

«ینبغی أن یکون التّفاخر بعَلِیِّ الهمم و الوفاء بالذّمم و المبالغه فی الکرم، لا ببوالی الرّمم و رذائل الشّیم.»(3)

«شایسته است که تفاخر به همت های عالی، وفا به پیمان ها و مبالغه در کرامت ها باشد، نه به استخوان های پوسیده (افتخارات گذشتگان) و شیوه های نکوهیده.»

به هرحال قطعاً حکمت بالغه ای در کار بوده که امام علیه السلام از این آفت به خدا پناه برده و دفع شرّش را از سر خود، از خدا درخواست نماید که: «وَ هَب لی معالی الأخلاق و اعصمنی مِنَ الفخر».

«اللّهُمَّ صل علی محمّد و آله، وَ لا ترفعنی فی النّاس درجه إلّا حططتنی عند نفسی مثلها، و لا تُحدث لی عزّآ ظاهرآ إلّا أحدثت لی ذلَّهً باطنهً عند نفسی بقَدَرها.»

با ژرف نگری در مفهوم کلام امام، به مواردی مانند طغیان ها و سرکشی نفس و ضرورت کنترل آن و بیان نحوه ی مهار این سرکشی پرداختیم. اینک به منظور فهم بهتر این بخش، ابتدا چند واژه ی به کار رفته در آن و سپس چند مفهوم موجود در عبارت به شرح زیر مورد بررسی و دقّت قرار می گیرد.

واژه ها : نفس _ عزّت _ ذلّت.

مفاهیم : بالارفتن نزد مردم _ پایین آمدن در پیشگاه خود _ عزّت ظاهری _ ذلّت باطنی و تلقّی صحیح از اعطای این هر دو.

[11 _ لا ترفعنی فی الناس درجه الّا حططتنی عند نفسی مثلها]

کلمه نفس در لغت به معانی گوناگون آمده، از جمله: روح، تأکید، ذات. و در قرآن به معنی قلب و باطن و بشر اوّلیه هم آمده است. در این عبارت، مراد از نفس همان ذات است. لذا نفس شناسی امری ضروری است که از دیدگاه های


1- بحارالأنوار :72 55.
2- امیرالمؤمنین علیه السلام ، بحارالأنوار :77 400.
3- امیرالمؤمنین علیه السلام ، غرر: 10953.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه