شرح دعای مکارم الاخلاق صفحه 84

صفحه 84

«آنان فکر کردند. خداوند هم کیفر مکرشان را به آنان داد. و خداوند، بهتر کسی است که کیفر مکر می دهد.»

و آن جا که سخن از مکر مردم است، معمولا معنی مذموم آن مورد نظر می باشد. اگر معنی تدبیر مخفی را لحاظ کنیم، اساسآ هر دو طرف را می گیرد؛ یعنی که فرد با طرح و نقشه می خواهد کاری انجام دهد و خدای متعال به تدبیری برتر با او مقابله می نماید.

به هرحال، امام سجّاد علیه السلام از خدا می خواهد که: به من توان تدبیری را ارزانی دار تا بتوانم در مقابل کسی که به من کید و حیله روا می دارد، ایستادگی نمایم و متقابلاً قدرت طرّاحی علیه او را داشته باشم.

کید به معنی حیله، مکر، بدسگالی، جنگ و از ریشه ی کاد به همین معانی است. وقتی هم به خدا نسبت داده می شود مراد از کید الله مجازات مکّاران از سوی خداوند، آن هم به وسیله مکر خود آنان است. این واژه به معنی زمینه سازی و اسباب چینی، دسیسه و تزویر و نیرنگ نیز به کار رفته است.

با این توضیحات معلوم می شود که چرا امام علیه السلام از خدای متعال برای رویارویی با کائد یعنی فرد فریب کار و نیرنگ باز، از خداوند، مکر یعنی تدبیر و طرح پنهان را طلب می نماید؛ یعنی دقیقآ ابزاری را از خدا می خواهد و سلاحی را طلب می کند که ویژگی آن بی اثرکردن سلاح طرف مقابل است. اگر با این دقّت و ریزبینی به مطلب امام علیه السلام دقّت شود، آن وقت انسان در جریان زندگی به خاطر ساده دلی و ساده لوحی دچار خسران و زیان و متحمّل ضربه از سوی مردم نادرست نخواهد شد. یعنی که خلاصه :

«فَمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم»(1)

«پس هرکسی که به شما تعدّی کرد، به تعدّی او پاسخ دهید، به مانند آنچه بر شما تعدّی روا داشته است.»

مؤمن ظلم نمی کند امّا منظلم (ظلم پذیر) هم نمی شود. این خود نشان شخصیّت والا و بالای فرد مؤمن است که ایمان هرگز از او عنصری ساده لوح و فریب پذیر نخواهد ساخت.

[24 _ و قدره علی من اضطهدنی]

اضطهاد، از ماده ضهد است که بنا به قاعده ابدال حروف به این صورت درآمده است، نظیر صبر در اصطبار و ضرر در اضطرار. معنای آن نزدیک به زهد است، یعنی بی اعتنایی و بی رغبتی و به تعبیری دیگر _ در جمله ی امام علیه السلام _ کوبیده شدن و از دور خارج گردیدن؛ یعنی که حضرتش از خدای متعال می خواهند که ایشان را قدرتی دهد که در چنین معرکه ای مقهور واقع نگردند.

[25 _ و تکذیباً لمن قصبنی و سلامه ممّن توعّدنی]

قصب به معنی بریدن و جداکردن گوشت است. اسم فاعل آن قصّاب میباشد. به معانی بازایستادن از خوردن قبل از سیری، بازداشتن کسی از خوردن آب قبل از سیری از طعام، دشنام دادن و دیگر معانی از این ردیف آمده است. اگر کسی زبان به دشنام و بدگویی انسان گشود، فرد باید توان چاره ای داشته باشد. امام سجّاد علیه السلام از خدا چنین توانی را


1- بقره (2): 194.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه