جلوه گاه عرفان: شرح مناجات شعبانیه صفحه 209

صفحه 209

1- نهج البلاغه، حکمت 44.

2- حدید /23.

3- مناجات خمسه عشر، الثامنه المریدین.

4- بحار الأنوار، ج67، ص 295.

«أَیَبْتَغُونَ

عِنْدَهُمُ الْعِزَّهَ فَاِنَّ العِزَّهَ للّه ِِ جَمیعًا»(1).

(آیا منافقان از کافران عزّت را خواستارند؟! همانا عزّت تماما از آنِ خداوند است).

غناء را از او خواستارند که «هو الغنی» و تنها چشم به عنایت او دوخته اند که «هو الکافی». از هیچ کسی بیم ندارند که «هو القاهر» و فریادرسی جز او نمی شناسند که

«هو المُغیث»، ولایت احدی را نمی پذیرند که «هو المولی» و چشم به دست کسی ندارند که «هو الجَواد».

هدایت را تنها از او می طلبند که «مَنْ یَهْدِ اللّه ُ فَهُوَ الْمُهْتَدی»(2).

و نورانیت را از او می خواهند که «اَللّه ُ نُورُ السَّموَاتِ وَ الاَْرْضِ»(3).

در هنگام بیماری تنها او را می شناسند که فرمود: «وَ اِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ»(4).

و در مهمات امور فقط به او توکل دارند که «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّه ِ فَهُوَ حَسْبُه»(5).

خلاصه آن که همه چیز را در پرتو اسماء الهی و صفات او می بینند و جز به خدا و عنایات او به دیّاری توجه ندارند و غرق در انوار و مراحم او هستند.

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند

باده از جام تجلی صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

بعد از این روی من و آینه وصف جمال

که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند

تشرّف به جایگاه قدس پروردگاری

امام از خداوند می خواهد که اهتمام او را در ارتباط با رستن از این جهان و پیوستن به سرای قدس قرار دهد، این جهان به منزله زندانی است که اولیای الهی می خواهند هر چه زودتر رهیده و به عالم قدس پرواز کنند،

این جهان همراه با آلودگیهاست، همراه با مصائب است، همراه با گرفتاریهاست و همراه با گناهان می باشد، ولی جایگاهی که در آن نه گرفتاری است و نه گناه، عبارت از بهشت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه