جلوه گاه عرفان: شرح مناجات شعبانیه صفحه 301

صفحه 301

1- ر.ک: الاشارات والتنبیهات، نمط9 مقامات العارفین، ص457، فصل بیست و چهارم.

2- شعراء /50.

3- یوسف /92.

4- فجر /27.

5- نهج البلاغه، خطبه 190.

او پناه می برد.(1) معصیت آفت بزرگی برای عرفان است و گناه بدترین زنگار برای دل است که فرمود: «کَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِمْ ما کَانُوا یَکْسِبُونَ»(2).

و سرانجام آن، کوری و حتی دشمنی است نسبت به معارف الهی و ارزشهای دینی.

خوف و رجاء

دل عارف در هاله ای از خوف و رجاء است، هنگامی که در ملکوت پرواز می کند همه اش لطف و مرحمت می بیند و زمانی که به خود بر می گردد همه اش قصور و تقصیر مشاهده می کند و در این میان چون سید شهیدان می گوید:

«اِلهی کَیْفَ اَسْتَعِزُّ وَ فِی الذِّلَّهِ اَرْکَزْتَنِی اَمْ کَیْفَ لا اَسْتَعِزُّ وَ اِلَیْکَ نَسَبْتَنی»(3).

(معبودم، چگونه ادعای عزّت کنم و حال آن که تو مرا در ذلت قرار دادی. (به واسطه نیاز مطلق) یا چگونه اظهار عزّت نکنم و حال آن که تو مرا به خود نسبت داده ای).

عارف پیوسته خود را قاصر می داند و در آستان شکر الهی عاجز، به طوری که می گوید: «وَ اَعْجَزَنِی عَنْ اِحْصاءِ ثَنائِکَ فَیْضُ فَضْلِکَ»(4). و آن چنان خود را غرق باران رحمت الهی می بیند که توان شکر را در خود نمی یابد، تا آنجا که با تمام وجود باور دارد

که: «وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّه ِ لاَ تُحْصُوهَا»(5). گر چه بلندپرواز است، ولی نیم ذره غروری ندارد، نه از نظر علمی که می گوید: «وَعَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ اِدْراکِ کُنْهِ جَمالِکَ»(6) و نه از نظر

عملی که می گوید: «وَ ما قَدْرُ اَعْمالِنا فِی جَنْبِ نِعَمِکَ»(7)، آخر آدمی که بیش از ذره ای در این صحنه پهناور وجود نمی باشد چه رسد در پیشگاه مقدس الهی!

بدون تعلق

عارف نه نام می خواهد و نه نشان، نه بوق دارد و نه من تشا، نه شارب آویزان دارد نه دلق ملمع و از هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است، فقط وابسته به خداست و عاشق و شیفته او، بالنسبه به طاعت و معصیت کاملاً مقید است و با اهتمام، ولی نسبت

به غیر آن بی تفاوت است و آزاده.

توحید و عرفان

توحید مهمترین درس عرفان است، آن هم توحید به معنای صحیح

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه