دعا و اسرار اجابت صفحه 152

صفحه 152

مدتی در زندان بود. حضرت یوسف علیه السلام به خدا گفت: ای خدای متعال «بماذا استحققت السجن؛ (1) به چه گناهی من مستحق زندان شدم؟» دامن من که آلوده نشد. نیت گناه نکردم، فکر گناه هم نکردم، چرا من زندان رفتم؟ خدای متعال فرمود: «بل أنت اخترته السجن؛ خود تو برای خود زندان بریدی» چرا گفتی «رب السجن أحب إلی»؟ نباید می گفتی.

هلا قلت العافیه أحب إلی مما یدعوننی؛ ای کاش می گفتی عافیت برای من دوست داشتنی تر است از آنچه آنان مرا به سوی آن می خوانند!

خود تو زندان را بر خودت بریدی. به زبان خود آوردی که به زندان بروم بهتر است.

زبان ما، گفتار ما و فکر و اندیشه ما، خیالات ما بسیار مؤثر است. آدم یک مقدار تمرین کند فال بد نزند. اصلا فکر بدبینی را از خود دور کند.

حکم فرعون علیه خویش

خود فرعون داستان مفصلی دارد. در آغاز تهی دست بود. چیزی نداشت. یک کارگر ساده ای بود. قبرستانی را آباد کرد. خلاصه آدم خیلی زرنگی بود. پول و ثروت کلانی جمع کرد. بعد بخشدار و فرماندار شد. بعد کودتا کرد و سلطان مصر شد. بعد که سلطان شد، فکر و خیال او را گرفت. گفت: ««أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَی؛ (2) من خدای بزرگ شما هستم!» ادعای خدایی کرد. قرآن می فرماید:


1- تفسیر القمی، ج 1، ص 354؛ بحار الأنوار، ج 12، ص 247.
2- سوره نازعات، آیه 24.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه