- پیشگفتار 1
- اشاره 3
- اوج کلام معصومین علیهما السلام 4
- دعا؛ کانون توجه خدا 5
- قرآن نازل و قرآن صاعد 7
- محبوب ترین اعمال 11
- ذکر و دعا 12
- خواص ذکر یونسیه 12
- رهایی حضرت یونس از شکم ماهی 13
- چگونه با خدا سخن بگوییم؟ 14
- نماز شب مختصر 16
- مناجات انسان با خدا 16
- توجه به مضامین دعاها 16
- محبت خداوند به بنده خویش 17
- اشاره 19
- 1)رضا، در طاعت 21
- چهار چیز پنهان 21
- شاد کردن دل دیگران 23
- اشک نیمه شب 25
- عجله در عمل خیر 25
- 2)خشم، در معصیت 26
- پیشگیری از گناه 27
- گناهان کوچک را دست کم نگیریم! 28
- خوش بینی به خدا در دعا 30
- 4)ولی خدا، در بندگان 31
- غلام زین العابدین علیه السلام 32
- دعا و استجابت 34
- دعا بدون پاسخ نمی ماند 35
- اشاره 37
- اصرار بر دعا 38
- پاسخ خداوند 39
- خلقت شیطان 41
- مناجات فرعون 42
- گرفته یار 44
- هزار نام خدا 45
- هم نشین خدا 45
- آنچه خدا می خواهد 46
- سپاس بر خواست خدا 47
- رنج خواسته ها 48
- تسلیم و اجابت 49
- تسلیم خواست خداوند 51
- روح استکبار 53
- اشاره 54
- گدایی در خانه خدا 55
- سماجت در خواستن 57
- تسلیم و امید 58
- اجابت بی قید و شرط 58
- فرزند زبیر 59
- فلجی که به اصرار شفا یافت 60
- بلای دوست 61
- کیفیت اجابت 62
- اشاره 66
- روح تسلیم در دعا 68
- ظرفیت اجابت 69
- اصرار در حوائج معنوی 70
- اجابتی که ظرفیت نداشت 71
- انکار ضروریات 72
- وای بر ثعلبه! 73
- جایگاه حدیث کساء 74
- برای بر آمدن حاجات 74
- معجزه حدیث کساء 75
- ختم صلوات 77
- ذبح بلا گردان 77
- اشاره 79
- عدم معرفت خدا مانع استجابت دعا 81
- اصلاح اعتقادات نسبت به خدا 82
- شهادت به پاکی یوسف 83
- منقلب شدن جبرئیل 85
- غلام و وزیر 85
- خدا چه می خورد؟! 87
- خدا چه می پوشد؟ 88
- تمثال انسان در آسمان چهارم 89
- ستاریت مؤمن 90
- خدا چه کار می کند؟ 91
- حق انتخاب را برای خدا بگذاریم! 92
- تأخیر اجابت مؤمن 93
- عذرخواهی خداوند! 94
- ظرفیت اجابت در دنیا 95
- فساد در عبادت 96
- توجه به مقامات اخروی 97
- انصراف از شفای چشم 98
- اشاره 100
- حسن ظن به خدا 102
- بزرگترین گناهان کبیره 103
- با سه کس مشورت نکن 104
- سوء ظن به خدا؛ منشأ خصلتهای ناپسند 105
- اشتیاق خداوند 107
- بهترین حسابرس 109
- حسابرس خود باش! 110
- بهترین مراقب 111
- بهترین طبیب 111
- تیر و تور و تار خداوند 112
- بهترین نزدیک 113
- نجوای خداوند با بندگانش 113
- حدود الهی 114
- بی حدی خداوند 115
- بهترین پاسخ دهنده 116
- بهترین دوست 117
- بهترین وکیل 118
- بهترین مولا و بهترین پاور 119
- اشاره 120
- وعده خداوند 122
- اقیانوس بی کران «نهج البلاغه» 123
- درهای گشوده خداوند 124
- باب توبه 125
- باب دعا 125
- راه نجات 126
- دروغی که راست از آب در آمد! 128
- تأثیر خوش بینی در سرنوشت 129
- اشاره 131
- چکیده دعاها 132
- دعای کمیل 132
- استوار ساختن پایه های خوش بینی 133
- جذبۂ معرفت و محبت 134
- نزد گمان بنده مؤمن 135
- با کریمان کارها دشوار نیست! 136
- اشاره 140
- ذکر یونسیه 142
- بدی ها را به خود نسبت دهیم 143
- ما نداریم از رضای حق گله 144
- نور خوش بینی به خدا 145
- فال خوب 147
- تقدیرات حتمی و غیر حتمی 149
- درخواست عافیت بهتر بود 151
- حکم فرعون علیه خویش 152
- اشاره 155
- خداوند بهترین را می نویسد 157
- بد حرفی زدی! 161
- بلا در گرو گفتار 163
- تعبیر خواب و تقدیر 164
- خبرهای خوب و بد 165
- تأثیر تلقین 166
- اشاره 168
- تصدیق خوش گمان 170
- مطابق امید بندۂ مؤمن 171
- آثار تلقین در روحیه 173
- خوش گمانی حتی به یک سنگ 174
- سنگی که موجب پیروزی شد 175
- فال خوب پیامبر صلی الله و علیه و اله 177
- اشاره 178
- دعای معجزه آسا 180
- همه کاره همه چیز 181
- آبی بر آتش 182
- هدیه حضرت رضا علیه السلام 182
- اشاره 187
افشا کنند، این صفت بسیار ناپسندی است. این طور افراد از ولایت خدا خارج می شوند و وارد ولایت شیطان می شوند. شیطان هم آن ها را قبول نمی کند. حقیقتا اگر ستاریت خدا نباشد، سنگ روی سنگ بند نمی شود.
اما پاسخ سؤال سوم، گفت: اجازه بدهید فردا بگویم.
فردا شد. وزیر غلام خود را هم برداشت و پیش سلطان آمد. خوشحال که من جواب ها را آورده ام. گفت: جواب آن ها را بگو. گفت: جواب سؤال اول این است که خدا غم بنده های خود را می خورد. جواب سؤال دوم هم این است که خدا عیب بنده های خود را می پوشاند.
گفت: درست است، ولی راست بگو جواب ها را خود تو گفتی یا از جایی گرفتی؟ می دانست او این فهم را ندارد. گفت: حقیقت بهتر از همه چیز است. این غلام من انسان فهمیده ای است، جواب ها را ایشان داد و حق ایشان است.
گفت: پس لباس وزارت خود را دربیاور و به این غلام بده. غلام هم لباس نوکری خود را در بیاورد و به شما بپوشاند. جای شما باید عوض شود. از این تاریخ به بعد شما غلام این آقا و این آقا هم وزیر مملکت باشد. آن ها را جا به جا کرد.
خدا چه کار می کند؟
بعد از این که آن ها را جا به جا کرد، وزیر گفت: ما که جابه جا شدیم، پس جواب سؤال سوم چه بود؟ گفت: اما جواب سؤال سوم؛ آیا هنوز نفهمیدی خدا چه کاری انجام می دهد؟ خدا از همین کارها انجام می دهد. در یک لحظه غلام را وزیر می کند و وزیر را هم غلام می کند.