صحیفه رضویه صفحه 256

صفحه 256

عَصَمْتَنی مِنْهُ، یا جَوادُ یا کَریمُ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ. (1)اگر خواسته بودی مرا از آن حفظ می کردی، ای بخشنده؛ ای بزرگوار؛ ای صاحب بزرگی و بزرگواری.

نماز عید قربان

مأمون روز عیدی برایش مشکل مزاجی پیش آمد کرد که او را از رفتن به نمازبازداشت، به حضرت امام رضاعلیه السلام عرض کرد: ای اباالحسن؛ شما برخیزید و نماز رابا مردم بپا دارید.

حضرت امام رضاعلیه السلام خارج شد در حالی که پیراهن کوتاه سفیدرنگ پوشیده وعمّامه سفید پاکیزه ای بر سر نهاده که هر دو از پنبه بود و چوبی در دست گرفته، به طرف جایگاه نماز پیاده به راه افتاد و می فرمود:

اَلسَّلامُ عَلی أَبَوَیَّ ادَمَ وَنُوحٍ، اَلسَّلامُ عَلی أَبَوَیَّ إِبْراهیمَ وَإِسْماعیلَ،اَلسَّلامُ عَلی أَبَوَیَّ مُحَمَّدٍ وَعَلِیٍّ، اَلسَّلامُ عَلی عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحینَ.

سلام بر پدرانم آدم و نوح، سلام بر پدرانم ابراهیم و اسماعیل، سلام بر پدرانم محمّد و علی، سلام بر بندگان شایسته خداوند.

همینکه مردم او را مشاهده کردند با شتاب به سویش آمده و برای بوسیدن دست مبارکش هجوم آوردند. بعضی از کسان و بستگان مأمون که وضع را چنین دیدند فوراًنزد خلیفه آمدند و گفتند: مردم را دریاب و نماز را خودت با آن ها بپادار وگرنه الآن است که خلافت را از دست بدهی، و او را وادار کردند که با شتاب بیرون رود.

حضرت امام رضاعلیه السلام به خاطر جمعیّت و شلوغی به محلّ برگزاری نماز نرسیده بوده، در این هنگام مأمون پیشی گرفت و به نماز ایستاد تا مردم با او نماز را بپا دارند.(2)

در کتاب «ایجاج الأحزان» این موضوع را نقل کرده و تصریح نموده است که این جریان در روز عید قربان واقع شده است.(3)


1- 142. هدیّه الزائرین وبهجه الناظرین: 561، مستدرک الوسائل: 25/10، بحار الأنوار: 216/98.
2- 143. بحار الأنوار:
3- 3 .171/49. ایجاج الأحزان: 129.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه