صحیفه مهدیه صفحه 184

صفحه 184

وسلم پیامبرت و خاندان وَسُلالَتِهِ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ ، صَلِّ عَلَیْهِمْ ، وَاکْفِنی شَرَّ هذَا و دودمانش - که بر او و آنان درود باد - بر آنان درود فرست، و مرا از شرّ این الْیَوْمِ وَضُرَّهُ ، وَارْزُقْنی خَیْرَهُ وَیُمْنَهُ ، وَاقْضِ لی فی مُتَصَرَّفاتی روز و سختی آن کفایت کن، و خیر و خوبی آن را روزیم گردان ، و در تمام تصرّفات من و کارهایی که انجام می دهم بِحُسْنِ الْعافِیَهِ ، وَبُلُوغِ الْمَحَبَّهِ ، وَالظَّفَرِ بِالْاُمْنِیَّهِ ، وَکِفایَهِ عافیت نیکو مرحمت فرما و محبّت و دست یابی به آرزو و کفایت الطَّاغِیَهِ الْمُغْوِیَهِ ، وَکُلِّ ذی قُدْرَهٍ لی عَلی أَذِیَّهٍ ، حَتَّی أَکُونَ فی از سرکشان فریب دهنده، و هر صاحب قدرتی که قصد اذیّت و آزار مرا دارد ؛ مرحمت کن تا در جُنَّهٍ وَعِصْمَهٍ مِنْ کُلِّ بَلاءٍ وَنِقْمَهٍ ، وَأَبْدِلْنی فیهِ مِنَ الْمَخاوِفِ حفظ و پوشش و پناه باشم ، از هر بلا و عذابی ، و در کارهایم ، هر چیز ترسناکی را أَمْناً ، وَمِنَ الْعَوآئِقِ فیهِ یُسْراً ، حَتَّی لایَصُدَّنی صادٌّ عَنِ الْمُرادِ ، به امن و امنیّت مبدّل کن ، و موانع را آسان گردان تا هیچ بازدارنده ای مرا از آن چه تصمیم گرفته ام باز ندارد ، وَلایَحِلَّ بی طارِقٌ مِنْ أَذَی الْبِلادِ ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ ، و هیچ پیش آمد ناگواری از اذیّت و آزار شهرها بر من وارد نشود ؛ همانا تو بر هر چیزی توانایی وَالْاُمُورُ إِلَیْکَ تَصیرُ ، یا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ ، وَهُوَ السَّمیعُ و همه کارها و اُمور مخلوقات به سوی تو باز می گردد . ای کسی که چیزی

همانند او نیست ، و او شنوای الْبَصیرُ ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ .(23)

بیناست، و حمد و ستایش شایسته خداوند است که پروردگار جهانیان است .

روز جمعه ؛ روز حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه است

ابو سلیمان بن اُورمه می گوید : در روزگار متوکّل به سامّرا رفتم و بر سعید حاجب )دربان( وارد شدم ، و متوکّل ابا الحسن علیه السلام را به او سپرده بود تا آن حضرت را به قتل برساند . چون بر او داخل شدم ، گفت : آیا دوست داری به سوی خدایت نظر کنی ؟

گفتم : پاک و منزّه است خدا ؛ خدای من را چشم ها درک نمی کنند و دیدگان از دیدنش عاجزند .

گفت : همان که گمان می کنید او امام شما است . گفتم : از این دیدن بدم نمی آید .

گفت : دستور قتل او را داده ام و فردا او را می کشم ؛ و در نزد او اکنون پیام رسانی است چون خارج شد نزد او برو . کمی که گذشت و آن پیام رسان از نزد امام علیه السلام خارج شد رفت ، سعید حاجب به من گفت : نزد او )امام علیه السلام( برو .

داخل خانه ای که امام در آن زندانی بود شدم ، آن حضرت را دیدم که در کنار قبر حفر شده ای هستند ؛ داخل شدم و سلام کردم و به شدّت گریستم .

حضرت فرمود :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه