صحیفه مهدیه صفحه 340

صفحه 340

دعایی با اجابت فوری از ناحیه خداوند تعالی که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خواندن آن را در مورد سختی ها و هنگامه حادثه های خطرناک ، سفارش فرموده اند .

جناب سیّد بن طاووس رحمه الله این دعا را بدون اشاره به نام راوی آن نقل کرده است ؛ لکن علاّمه مجلسی رحمه الله گفته است : سند دیگری برای این دعا دارم که بسیار عالی است ؛ گرچه خالی از غرابت نیست .

من این دعا را از پدرم نقل می کنم و ایشان توسّط یکی از صالحان - بدون واسطه - از حضرت مهدی ارواحنا فداه نقل کرده است . (1)

أَللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِکُ الْحَقُّ الَّذی لا إِلهَ

إِلّا أَنْتَ وَأَنَا عَبْدُکَ ، ظَلَمْتُ بار الها ؛ تو فرمانروایی راستین هستی که جز تو معبودی نیست، و من نیز بنده تو هستم؛ بر خود ستم کردم، 1 . بحار الأنوار : 266/95 .

نَفْسی وَاعْتَرَفْتُ بِذَنْبی ، فَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ یا و به گناهم اعتراف دارم؛ پس، گناهان مرا ببخش؛ جز تو خدایی نیست، ای غَفُورُ . أَللَّهُمَّ إِنّی أَحْمَدُکَ وَأَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ ، عَلی ما خَصَصْتَنی آمرزند ؛ بار الها ؛ تو را می ستایم در حالی که می دانم تو سزاوار ستودن هستی؛ چرا که هر چه میل آن را داشته ام بِهِ مِنْ مَواهِبِ الرَّغآئِبِ ، وَوَصَلَ إِلَیَّ مِنْ فَضآئِلِ الصَّنایِعِ ، بر من ارزانی داشته ای، و نیکویی ها و احسان فراوانی که به من رساندی ، وَعَلی ما أَوْلَیْتَنی بِهِ ، وَتَوَلَّیْتَنی بِهِ مِنْ رِضْوانِکَ ، وَأَنَلْتَنی مِنْ و بر آنچه به من لطف نمودی ، و از رضوان خود به من واگذار نمودی، و مرا مَنِّکَ الْواصِلِ إِلَیَّ ، وَمِنَ الدِّفاعِ عَنّی ، وَالتَّوْفیقِ لی ، وَالْإِجابَهِ از منّت خویش برخوردار گردانیدی؛ و همیشه از من دفاع فرمودی و توفیقم دادی، و دعایم را اجابت فرمودی ؛ لِدُعآئی ، حَتَّی اُناجیکَ راغِباً ، وَأَدْعُوکَ مُصافِیاً ، وَحتَّی أَرْجُوکَ تا آن که با شوق و رغبت به مناجات بپردازم و با صفای باطن تو را بخوانم؛ نیز، به گونه ای رفتار کرده ای که به تو اُمید ببندم ، فَأَجِدُکَ فِی الْمَواطِنِ کُلِّها لی جابِراً ، وَفی اُمُوری ناظِراً ، و در همه جا تو را نسبت به خود مهربان ، و در کارهایم ناظر ، وَلِذُنُوبی غافِراً ، وَلِعَوْراتی ساتِراً ،

لَمْ أَعْدِمْ خَیْرَکَ طَرْفَهَ عَیْنٍ و برای گناهانم آمرزنده، و نسبت به عیب ها و زشتی هایم پرده پوش بیابم . به اندازه یک چشم بر هم زدن نیز - از زمانی که در دنیا که محلّ آزمایشات است مُذْ أَنْزَلْتَنی دارَ الْإِخْتِبارِ ، لِتَنْظُرَ ماذا اُقَدِّمُ لِدارِ الْقَرارِ . فَأَنَا مرا منزل دادی - نیکی های تو از من دریغ نشده است تا این که بنگری برای سرای آخرت که محلّ همیشگی و زندگی جاودان من است، چه پیش خواهم عَتیقُکَ اللَّهُمَّ مِنْ جَمیعِ الْمَصآئِبِ وَاللَّوازِبِ ، وَالْغُمُومِ الَّتی فرستاد ؟ بدین سان - خدایا ؛ - من یکی از آزادشدگان تو هستم در مورد تمام مصیبت ها و بدبختی ها، و غصّه هایی که ساوَرَتْنی فیهَا الْهُمُومُ ، بِمَعاریضِ الْقَضآءِ ، وَمَصْرُوفِ جُهْدِ در آن ناآرامی ها و اندوه ها بر من هجوم آورده است؛ در مورد پیش آمدهای )بدِ( قضا و نیز رخ دادن سختی های الْبَلاءِ ، لا أَذْکُرُ مِنْکَ إِلّاَ الْجَمیلَ ، وَلا أَری مِنْکَ غَیْرَ التَّفْضیلِ . بلا ؛ همیشه ، تنها از تو زیبایی و رفتار نیک سراغ داشته و جز فضل و رفتار بزرگوارانه از تو ندیده ام . خَیْرُکَ لی شامِلٌ ، وَفَضْلُکَ عَلَیَّ مُتَواتِرٌ ، وَنِعَمُکَ عِنْدی مُتَّصِلَهٌ ، نیکی و خیرت مرا در برگرفته ، و فضل و احسانت یکی پس از دیگری به من رسیده، و نعمت هایت پیوسته و بدون لحظه ای درنگ در اختیار من قرار سَوابِغُ لَمْ تُحَقِّقْ حِذاری ، بَلْ صَدَّقْتَ رَجآئی ، وَصاحَبْتَ گرفته است . نعمت فراوانی که محقّق نساختی برحذر شدنم )نااُمیدیم( را ، بلکه امیدم را صادق قرار دادی؛ و در سفرها همراهی ام أَسْفاری ، وَأَکْرَمْتَ أَحْضاری ، وَشَفَیْتَ أَمْراضی ،

وَعافَیْتَ کرده ای ، و در زمان حضور در وطنم نیز مرا بزرگ داشتی، بیماری هایم را شفا بخشیدی و درد و أَوْصابی ، وَأَحْسَنْتَ مُنْقَلَبی وَمَثْوایَ ، وَلَمْ تُشْمِتْ بی أَعْدآئی ، الم مرا عافیت بخشیدی و نیکو گرداندی حال حرکتم را و آرام گرفتنم را ، و مرا مورد شماتت و سرزنش دشمنانم قرار ندادی؛ وَرَمَیْتَ مَنْ رَمانی ، وَکَفَیْتَنی شَرَّ مَنْ عادانی . أَللَّهُمَّ کَمْ مِنْ هر کس مرا هدف گرفت تو نیز او را هدف تیر انتقام خود قرار دادی، و در نهایت از شرّ و بدی تمام کسانی که با من دشمنی کردند مرا کفایت کردی. عَدُوٍّ انْتَضی عَلَیَّ سَیْفَ عَداوَتِهِ ، وَشَحَذَ لِقَتْلی ظُبَهَ مُدْیَتِهِ ، بارالها؛ چه بسیار دشمنانی داشتم که شمشیر کینه و دشمنی اش را بر روی من کشید، و نوک نیزه اش را برای کشتن من تیز کرد ، وَأَرْهَفَ لی شَبا حَدِّهِ ، وَدافَ لی قَواتِلَ سُمُومِهِ ، وَسَدَّدَ لی و تیزی لبه شمشیرش را برای من آماده کرد، و کشنده ترین زهرهایش را برایم مهیّا ساخته ، و صَوآئِبَ سِهامِهِ ، وَأَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ ، وَیُجَرِّعَنی تیرهای دقیقش را بر من نشانه گرفت، و در دل نهان داشته بود که مرا گرفتار ناخوشی ها و ناملایمات کند، و تلخی ها را جرعه جرعه ذُعافَ مَرارَتِهِ ، فَنَظَرْتَ یا إِلهی إِلی ضَعْفی عَنِ احْتِمالِ به کام من کند؛ لیکن، ای خدای من ؛ به ناتوانی و ضعف من در برابر تحمّل الْفَوادِحِ ، وَعَجْزی عَنِ الْإِنْتِصارِ مِمَّنْ قَصَدَنی بِمُحارَبَتِهِ ، مشکلات ، و عجز و بیچارگی ام و عدم توانم برای پیروزی در برابر کسی که به قصد جنگ با من

آمد، وَوَحْدَتی فی کَثیرِ مَنْ ناوانی ، وَأَرْصَدَ لی فیما لَمْ أَعْمَلْ و تنهایی ام در میان آن همه دشمن قسم خورده که در خیال ستیز با من بودند، و چنان در کمین من بودند که حتّی فکر نمی کردم فِکْری فِی الْإِنْتِصارِ مِنْ مِثْلِهِ . فَأَیَّدْتَنی یا رَبِّ بِعَوْنِکَ ، بتوانم در مقابل شان در چنان مواردی پیروز و کامیاب شوم؛ نگریستی، و با کمک خودت مرا تأیید و کمک کردی، وَشَدَدْتَ أَیْدی بِنَصْرِکَ ، ثُمَّ فَلَلْتَ لی حَدَّهُ ، وَصَیَّرْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ و با یاریت دستانم را نیرومند ساختی؛ آن گاه، تیزی )لبه شمشیرها و( سختی ها را به نفع من کند کردی، و پس از آن همه توانایی و یارانی که عَدیدِهِ وَحْدَهُ ، وَأَعْلَیْتَ کَعْبی عَلَیْهِ ، وَرَدَدْتَهُ حَسیراً لَمْ تَشْفِ دشمنم گرد آورده بود او را تنها گردانیدی، و در نهایت نیز مرا بر او برتری دادی و سلاحم را بر او توان بخشیدی، تا آن که با اندوه و حسرت او را غَلیلَهُ ، وَلَمْ تُبَرِّدْ حَزازاتِ غَیْظِهِ ، وَقَدْ غَضَّ عَلَیَّ شَواهُ ، وَابَ برگرداندی به گونه ای که کینه درونی اش برطرف نشد و خشم افروخته اش نسبت به من سرد نگردید ؛ با این که بر من چنگ مُوَلِّیاً قَدْ أَخْلَفْتَ سَرایاهُ ، وَأَخْلَفْتَ امالَهُ . أَللَّهُمَّ وَکَمْ مِنْ باغٍ انداخته بود، ولی در حالی که تو خواب و خیال هایش را بر باد دادی، بازگشت . بار الها ؛ چه دشمنان و ستمگرانی بَغی عَلَیَّ بِمَکآئِدِهِ ، وَنَصَبَ لی شَرَکَ مَصآئِدِهِ ، وَضَبَأَ إِلَیَّ که با نیرنگ های خود بر من جفا کرده، و دام های خود را برایم گسترده، همانند درنده ای که برای طعمه و

شکار خود کمین می کند ضُبُوءَ السَّبُعِ لِطَریدَتِهِ ، وَانْتَهَزَ فُرْصَتَهُ ، وَاللِّحاقَ لِفَریسَتِهِ ، برای من کمین کرده و فرصت به دست آورده را استفاده کرده و به تندی و شتاب بر شکار خود می جهد ، وَهُوَ مُظْهِرٌ بَشاشَهَ الْمَلَقِ ، وَیَبْسُطُ إِلَیَّ وَجْهاً طَلِقاً . فَلَمَّا رَأَیْتَ در حالی که خوشروئی منافقانه از خودش آشکار می کند و با چهره ای باز نه درهم کشیده برخورد می کند ؛ لیکن، ای یا إِلهی دَغَلَ سَریرَتِهِ ، وَقُبْحَ طَوِیَّتِهِ ، أَنْکَسْتَهُ لِاُمِّ رَأْسِهِ فی خدای من ؛ وقتی دیدی چه نیرنگی برایم در سینه دارد، و چه نیّت زشتی در سر دارد، او را در دام خودش زُبْیَتِهِ ، وَأَرْکَسْتَهُ فی مَهوی حَفیرَتِهِ ، وَأَنْکَصْتَهُ عَلی عَقِبَیْهِ ، سرنگون ساختی ، و او را در گودالی که برای من کنده بود افکندی و وادار به عقب نشینی کردی، وَرَمَیْتَهُ بِحَجَرِهِ ، وَنَکَأْتَهُ بِمِشْقَصِهِ ، وَخَنَقْتَهُ بِوَتَرِهِ ، وَرَدَدْتَ و با سنگی که داشت بر خودش زدی، و با تیر خودش او را مجروح کردی، و با زه کمانش او را خفه ساختی ، و کَیْدَهُ فی نَحْرِهِ ، وَرَبَقْتَهُ بِنَدامَتِهِ فَاسْتَخْذَلَ وَتَضاءَلَ بَعْدَ نِخْوَتِهِ ، نیرنگش را به حلقوم خودش برگرداندی ، و آن متکبّر را به پشیمانی تمام گریبان گیر نمودی و پس از آن همه ادّعای چیرگی و غرور و تکبّر او را وَبَخَعَ وَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطالَتِهِ ، ذَلیلاً مَأْسُوراً فی حَبآئِلِهِ الَّتی کانَ سرافکنده نمودی، و بعد از سرکشی ذلیل و مغلوب کردی ، در حالی که با ذلّت و خواری در دام هایی که می خواست یُحِبُّ أَنْ یَرانی فیها ، وَقَدْ کِدْتُ لَوْلا رَحْمَتُکَ أَنْ یَحِلَّ بی ما

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه