صحیفه مهدیه صفحه 397

صفحه 397

عرض کردم: مولای من؛ می ترسم بی ادبی شود ، و کفر ورزیده باشم .

فرمود: اگر این کار با اجازه ما باشد ، اشکالی ندارد . کمی پیش رفتم ، و ترسان و لرزان بودم. فرمود: بیا جلو؛ بیا جلو . و آن قدر پیش رفتم که نزدیک حضرتش قرار گرفتم .

فرمود : بنشین . عرض

کردم: مولای من؛ می ترسم .

فرمود: نترس . همانند غلام و نوکری که در پیشگاه مولای بزرگواری می نشیند ، نشستم .

فرمود : راحت باش ، و چهار زانو بنشین؛ تو خسته هستی؛ پیاده و پابرهنه آمده ای .

خلاصه آن بزرگوار نسبت به غلام شان الطاف بزرگ نمودند، و گفتگوهای ارزشمندی کردند که توصیف آن و بازگو کردنش ممکن نیست؛ و بیشترش را نیز از یاد برده ام. سپس از خواب بیدار شدم و در آن روز شریف، اسباب زیارت فراهم شد، با آن که مدّت طولانی بود که راه بسته بود، و موانع بزرگی در این راه ایجاد شده بود؛ به لطف خداوند راه باز شد و آن موانع برطرف گردید ، و من توانستم - همان گونه که حضرت فرموده بودند - با پای پیاده و برهنه، به زیارت مشرف شوم .

شبی در حرم شریف ماندم، و بارها این زیارت را خواندم ، در آن شب در بین راه نیز در حرم مطهّر ، کرامت هایی عجیب ؛ بلکه - بهتر بگویم - معجزه هایی شگفت انگیز برایم آشکار شد که بیانش طول می کشد .

زیارت جامعه کبیره

خلاصه شکّ ندارم که این زیارت ، از امام هادی علیه السلام رسیده و امام زمان ارواحنا فداه نیز آن را تأیید فرموده اند و بهترین و کامل ترین زیارت هاست ، و پس از خوابی که دیدم ، بیشتر اوقات ، امامان علیهم السلام را با این زیارت یعنی زیارت جامعه زیارت می کنم . و در عتبات عالیات ، آن بزرگواران را زیارت نکردم مگر با این زیارت و به همین جهت شرح و توضیح اکثر زیارت ها را به تأخیر انداختم تا به شرح این زیارت شریف بپردازم .(6)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه