نجوای نیاز : ره آوردی بر لحظه های ناب دعا صفحه 36

صفحه 36

روز هدر دادن عمر و اتلاف لحظه ها، در توشه ام زیان اندوخته ام.

کیست که بیش از من به من ستم کرده باشد؟ حال آن که گوهر عمر به گرداب غفلت انداخته ام و دانه دانه مروارید لحظه هایم را در بیابان بیهودگی ها گم کرده ام. «شب می آید و من با این همه ستم بر خود، به دامن گذشت خدایم پناه می برم. شب می آید و من توشه گناهم را در بارگاه بخشش معبودم فرو می نهم. شب می آید و من هراسم را به نسیم امن الهی می سپارم. شب می آید و من خواری و حقارتم را در پرتو عزت و بزرگی خدایم پنهان می کنم و شب می آید و من فقر و تهیدستی ام را به دارایی بی پایان مولایم، مرهم می گذارم.

ای مهربان! ای عزیز! ای خدای بی نیاز من! منم بنده سراپا نیاز تو که روز را گذرانیده ام و درمانده به درگاه تو پناه آورده ام. از چشمه سار عافیت و سلامتت مرا بنوشان. در سایه سار رحمتت راهم ده. خلعت کرامتت بر من بپوشان و از سختی ها و مرارت ها به دورم دار».(1)

ای لطیف! در سایه لطفت، روزها و شب هایم را از عطر دلنواز یادت پر کن و عطش هر لحظه ام را به زلالی نامت سیراب گردان و بی قراری درونم را به صفای حضورت آرام و قرار بخش.

درِ خانه رحمت (تعقیب نماز ظهر)

درِ خانه رحمت (تعقیب نماز ظهر)

خورشید، در بلندترین نقطه آسمان، در آبی ترین جای هستی، در اوج نور و گرما ایستاده است و به گمانم، آرام، زیر لب ذکر می گوید. باور نمی کنم که خورشید با آن همه نور و گرما در حال ذکر معبود نباشد. او شاید بهتر از من


1- 1 . همان، ص 1032، اعمال نزدیک غروب.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه