نجوای نیاز : ره آوردی بر لحظه های ناب دعا صفحه 50

صفحه 50

خدایا! تو را با تمام وجود حس می کنم. حضورت را، مهرت را و صدق وعده هایت را. «بر تو توکل می کنم، بر تو که هماره زنده و جاودانی و مرگ، تو را در برنمی گیرد. بر تو که نه نیازی به یاری داری و نه احتیاجی به شریک و همراهی که حافظ و نگاهدار تو از خواری و ذلت باشد. برتو که بزرگی و بزرگ ترینی.»(1) تویی که قدرت و توانی فرای قدرت تو نیست. بر تو توکل می کنم و توکل بر تو چون نسیمی آرام و خنک سوز درونم را فرو می نشاند. غبار هراس را از دلم می زداید و مرا تا آسمان بلند خدایی شدن بالا می برد.

بر تو توکل می کنم و می دانم که بر بلندترین کرسی قدرت، بر گرم ترین آغوش مهر و لطف، بر وسیع ترین گستره دانایی و بر جاودانه ترین و پاینده ترین جایگاه هستی تکیه کرده ام و بر محکم ترین ریسمان نجات چنگ زده ام؛ ریسمانی که هرگز پاره نمی شود. آغوش پناهی که هرگز به رویم بسته نیست. مهر جاودانی که هرگز از من دریغ نمی شود.

خدایا! بر تو توکل می کنم و دل به تو می سپارم و آرام می شوم. مهربانا! مرا بی پناه و درمانده مخواه. حیران و پریشان مپسند. امیدم را نومید مساز و لحظه ای تنها رهایم مکن. ای برترین یاری رسان من!

محرم اسرار

محرم اسرار

گاهِ نماز است و بندگان همه بر سجاده نیایش نشسته اند. هریک به نوایی، به زبانی، به حاجتی، تو را می خوانند و با تو نجوا می کنند. گویی که هرکس، محرم ترین و رازدارترین کس را یافته و درد درون را در راز گفتن با او مرهم می نهد. من نیز تو را می خوانم به نیایشی که با آن انس گرفته ام و به آن بر درد


1- 1 . همان، ص 1016، تعقیبات مشترکه.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه