فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام صفحه 164

صفحه 164

نقل است که (ابو حازم ) وقتی بر (سلیمان ) وارد شد (سلیمان ) گفت : بچه سبب ما از مردن کراهت داریم گفت بسبب آنکه دنیا را تعمیر کردید و آخرت را خراب نمودید ، لاجرم از آبادانی میل ندارید بجای خراب منتقل شوید . گفت ورود ما بر آخرت در معرض الهی بچه نحو است گفت اما نیکوکار حالش حال مسافری است که از سفر بوطن میرود و باهل و عیال خویش میرسد و از رنج و تعب سفر ، راحت میشود و اما بدکار حالش حال غلام گریخته ای میماند که او را گرفته بنزد آقایش میبرند گفت بگو چه عملی افضل اعمال است گفت اداء واجبات و اجتناب از محرمات گفت کلمه عدل چیست ؟ گفت کلمه حقی که بر زبان برانی نزد کسی که از او ترس و هم از او امیدی داشته باشی (سلیمان ) گفت عاقل ترین مردم کیست ؟ گفت آنکه اطاعت کند خدا را گفت جاهل ترین مردمان کیست ؟ گفت آنکه آخرت خود را برای دنیای دیگری بفروشد گفت مرا موعظه موجزه کن . گفت سعی کن که خدا نبیند ترا در

جاهائیکه نهی از آن فرموده و به بیند ترا در جاهائیکه امر بآن فرموده است .

در این وقت ، (سلیمان ) گریه سختی کرد یکی از حاضرین به (ابوحازم ) گفت این حرفها چه بود که در محضر امیر گفتی گفت ساکت باش ، خای تعالی از علماء عهد و پیمان گرفته که علم خویش را ظاهر کنند بر مردم و کتمان ننمایند .

این بگفت و از نزد (سلیمان ) بیرون شد (سلیمان ) مالی از برای او فرستاد ، او رد کرد و گفت و الله من این مال را در نزد تو نمی پسندم تا چه رسد بخودم .

در این روز ، سنه 1263 : عالم جلیل جناب (حاجی ملاجعفر استرآبادی ) در طهران وفات یافت جنازه اش را بنجف اشرف حمل کردند و در صحن مطهر در ایوان شریف بخاک رفت .

سید اجل در (اقبال ) فرموده که در اینروز ، سنه 656 ، من حاضر شدم در نزد سلطان زمین که مراد (هلاکو) باشد در آن واقعه قتل وقمع او بغداد را و عنایات و احسانش شامل حال من گردید و خون ما مصون و حریم و اطفال ما محفوظ ماند و بجهت خواطرما ، بسیاری از اصدقاء و اخوان داخل در امان او شدند ، چنانچه در اواخر ماه محرم بیان شد پس اینروز ، روز عید بزرگ من است که باید شکر و دعا کنم تا زنده هستم و همچنین ذریه من بسبب بقاء من که سبب بقاء ایشان است .

روز : 11

در این روز ، سنه 421 ، بقولی ، (سلطان محمد بن سبکتکین غزنوی ) در (غزنه )

وفات کرد و او را از سلطنت حظ عظیمی بوده و بسیاری از بلاد را تسخیر کرد و از بلا (هند) نیز بسیار فتح کرد و بت معروف به (سومنات ) را که ده هزار قریه موقوفات او بوده ، او بشکست و بسلطنت او دولت سامانیه منقرض شد .

(ابن خلکان ) و دیگران نقل کرده اند که (سلطان محمد سبکتکین ) حنفی مذهب بود و میل بطریقه شافعی کرد و در (مرو) فقها را جمع کرد و التماس نمود که ترجیح دهند یکی از دو مذهب را علماء اتفاق کردند که در خدمت سلطان دو رکعت نماز موافق مذهب شافعی و دو رکعت موافق مذهب ابوحنیفه بخوانند هر کدام را که سلطان پسندید ، آن مذهب ترجیح داشته باشد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه