فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام صفحه 182

صفحه 182

(عقید) گفت که در آنوقت

، حضرت آبی طلبی که با مصطکی جوشانیده بودند و خواست که بیاشامد ، چون حاضر کردیم ، فرمود که اول آبی بیاورید که نماز کنم ، چون آب آوردیم ، دستمالی در دامن خود گسترد و وضوء ساخت و نماز بامداد را ادا کرد و قدح آب مصطکلی جوشانیده بودند ، گرفت که بیاشامد از غایت ضعف و شدت مرض ، دست مبارکش میلرزید و قدح بر داندنهای شریفش میخورد ، چون آب را بیاشامید و (صیقل ) قدح را گرفت ، روح مقدسش به عالم قدس پرواز کرد . صلوات الله علیه .

در این روز ، سنه 984 ، وفات کرد (شیخ بن عبدالصمد) والد شیخنا (البهائی ) و (عبدالصمد) در (بحرین ) در قریه (هجر) معروف به (مصلی ) بخاک رفت و (شیخ بهائی ) قصیده لطیفه در مرثیه او گفته که در این جا ، چند شعر از آن ذکر میشود :

(( قف با لطلول و سلها این سلماها

ورو من جرع الاجفان جرعاها

یا جیره هجروا و استوطنسوا هجرا

واها لقلب المفتی بعدکم واها

رعیا للیلات وصل بالحمی سلفت

سقیالا یامنا بالخیف سقیاها

لفقد کم شق حبیب الصبر و انصدعت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه