- مقدمه 1
- شیرینی عسل 5
- غذای مسموم در آنها اثر نکرد 6
- گفتگوی دو شیطان در باره بسم اللّه 7
- شفای امراض 8
- داروی ناتوانی در دنیا و آخرت 9
- داروی بیماری و تنگ دستی 11
- مونس 12
- کار بسته شده 13
- دعای خیر دنیا و آخرت 14
- پریشانی ومریضی 15
- داروی علیلی 15
- بنده در سجده 16
- بیماری طولانی 17
- به تعداد رگهای بدنت 18
- فضیلتهای این نماز 20
- حدیث نفس 23
- رحم بر مرده ها 23
- وسوسه 24
- قرض و ستم 25
- محنت و سختی 28
- رنگِ پریده 30
- مرض صداع 32
- دِل دَرد 33
- سفیدی چشم 34
- درد چشم 36
- رزق 37
- درد زانو 38
- هنگام خواب 39
- خانه نمی سوزد 40
- پیروزی بر دشمنان 42
- بیماری شدید 43
- مرض صعب العلاج 43
- جوش ودمل 44
- خیال های باطل 45
- اضطراب وترس 46
- جِنْ زدگی 47
- حرز 48
- اسم اعظم 49
- آیه الکرسی 50
- زیاد خواندن آیه الکرسی 51
- جهت فقر 53
- پرنده کور 55
- درد مفاصل 55
- دعای قرض 57
- طلبکارها 58
- ارواح 59
- شرِّ شیطان 59
- جهت زنده شدن قلب 60
- دارالشفا 61
- اذان در خانه 61
- شفای بچه 63
- امداد غیبی 64
- ماءمور سنگدل 65
- ناراحتی فکری 67
- دزد نادم 68
- پی نوشتها 69
بِسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ وَلا حَولَ وَلا قُوَهَ اِلاّ بِاللّهِ العَلیِّ العَظیم اَللّهُمَّ اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعین قَدتَری ما اَنَا فیهِ فَفَرِج عَنّی یا کَریم .
برخلاف انتظار دیدم که اهل بیت حقیر به طرفی که راه کوفه
می رود متوجه شده و می گوید : این میرزاعلی نیست ؟ !
بنده نگاهی کردم دیدم از او خبری نیست و گفتم : من که چیزی مشاهده نمی کنم ، بریم نزدیک ، کمی پیش رفتیم اما از میرزاعلی اثری نبود ، مجدداًخانواده اشاره کرده گفت : این میرزاعلی نیست ؟ ! به همین ترتیب با راهنمایی غیبی رفتیم نزدیک ، تارسیدیم به حدود موقف (ایستگاه ) اتوبوسهای مسجد کوفه .
مشاهده کردم یک نفر به فروختن پرتقال مشغول است و با آنکه می دانستم ماشین های کربلای معلّی همان وسط میدان است ، اما به زبانم جاری شد و از او سؤ ال کردم ماشین های کربلا کجا هستند ؟
اشاره کرد به یک گاراژ قدیمی که قبل از دائر شدن خط واحد دولتی مورد استفاده بود و گفت : مگر نمی شنوی صدا میزند کربلا کربلا .
ما که مانند غریق بودیم ، به همان طرف که او اشاره کرد رفتیم . در انتهای آن گاراژ قدیمی جنب یک قهوه خانه ، مشاهده نمودیم که اثاثیه در کناری است و بچه شیرخواره که خیلی نگران حال او بودیم در خواب است و میرزاعلی نیز کنار اثاثیه با خیال راحت لمیده و مشغول پیچیدن جیگاره (سیگار) است ودستور چای داده است . (55)
ماءمور سنگدل
ایشان فرمودند :
چندی قبل یکی از مدرسین محترم حوزه علمیّه قم به بنده کمترین برخورد کرد و گفت :