1- 11. از جمله از امام صادق علیه السلام نقل شده که یکی از اصحاب به نام مهزم عرض کرد: فدایتان شوم به من خبر دهید از این امری که منتظر آن هستید. امام فرمودند: «یا مهزم! کذب الوقاتون و هلک المستعجلون و نجا المسلّمون؛ ای مهزم! آنان که وقت تعیین می کنند دروغگویند، آنان که عجله می کنند هلاک می شوند و آنان که تسلیم امر مایند نجات می یابند.» «کافی» کلینی، ج 1، ص 368؛ «الغیبه» شیخ طوسی، ص 426؛ «الغیبه» شیخ نعمانی، ص 294؛ «بحارالانوار» علامه مجلسی، ج 52، ص 103.
2- 12. چنان که در قسمتی از توقیع شریف امام زمان علیه السلام برای محمّد بن عثمان چنین آمده است: «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فانّ ذلک فرجکم؛ برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که همین فرج شماست». «احتجاج» طبرسی، ج 2، ص 469؛ «غیبت» شیخ طوسی، ص 290؛ «اعلام الوری» طبرسی، ص 452؛ «الخرائج و الجرائح» قطب الدین راوندی، ج 3، ص 1113؛ «کشف الغمه» اربلی، ج 2، ص 531؛ «کمال الدین و تمام النعمه» شیخ صدوق، ج 2، ص 483؛ «منتخب الانوار»، ص 122؛ «بحارالانوار»، ج 53، ص 180.
توضیح مختصر و بیان عدم منافات این مطلب چنین است:
عجله ای که در اخبار و روایات، آن را مذمت و نکوهش کرده اند و اینکه موجب هلاک انسان و ضرر و خسران او می شود، بر سه قسم است:
اوّل: عجله ای که سبب ناامیدی از فرج و ظهور آن حضرت شود؛ یعنی به جهت کم طاقتی و کم صبری که دارد، تعجیل کند و بگوید: «اگر شدنی بود تا حال باید شده باشد». که آخر این کار و حرف، به انکار اصل ظهور قائم منتظرعلیه السلام منتهی می شود، پناه بر خدا!
دوم: عجله ای که با تسلیم و رضای به امر خداوند متعال منافات داشته باشد؛ مثلاً فرد بگوید: چرا ظاهر نمی شود و برای چه زمانی گذاشته است؟! که برگشت این سخن، اعتراض به خداوند متعال است و چنین کسی تابع شیطان است که به خدا ایراد می گیرد؛ در حالی که مؤمن باید دعا کند و اگر هم خداوند سبحان، اجابت دعا را تأخیر فرمود، آن را مطابق حکمت بداند.
سوم: عجله ای مذمت و نکوهش شده است که سبب متابعت و پیروی نمودن مدّعیان دروغگو و دعوت کنندگان به باطل شود؛ چون چنین شخصی که عجله دارد و طاقتش کم است، پیش از ظاهر شدن